رشد و بلوغ اقتصادی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این ها وظیفه آموزش و پرورش هست یا نیست...

 

فردی ۳۴ سال سن داشته باشد..

حقوق بگیر باشد..

خودش خانه رهن و اجاره کند..

 

بپرسیم ..

فطریه روزه می دهی..

بگوید پدرم می دهد به من مربوط نیست...

 

یعنی بلوغ دینی و اسلامی

 برای پرداختن واجبات شرعی اقتصادی نداشته باشند...

 

خمس و زکات ...

این ها را باید در مدارس اسلامی تدریس کنند...

 

باید..

رشد و بلوغ دینی ..

رشد و بلوغ اقتصادی..

 

سوره بقره را...

کجا باید آموخت...

 

جز در مدرسه...

جز در کارگاه های آموزشی مدارس و دانشگاه ها...

 

حرفی ندارم...

 

یاحق 

پیروز شدن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پیروز شدن را می توان مثل لقمه های غذا کوچک تعریف کرد..

پارسال که نمی توانستم راه بروم...

یا متن فارسی بخوانم...

 

وقتی  می توانستم قدم از قدم بردارم..

می گفتم پیروز شدم...

 

وقتی یک صفحه نهج البلاغه..

با معنی می خواندم..

می گفتم پیروز شدم...

 

باید آدم خود را در فقر مطلق ببیند

و بعد برای کوچک ترین حرکت ها بگوید پیروز شدم..

 

تا بتواند شاکر باشد...

 

آروزی های دراز آدم را کافر می کند...

 

لقمه کوچک بر می دارم و پیروز می شوم..

 

یاحق 

 

خانم مهندس

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شیطان می گوید خانم مهندس هستی..

می گوید اخراجت کردم به همین راحتی...

 

چرا این قدر که برای شکست دادن های مان تلاش می کنند ..

برای موفق کردن های مان تلاش نمی کنند..

حرف همه همین است‌‌‌..

 

یک سری فراماسون...

حکومت و امنیت را به دست گرفتند ..

همین..

 

بگذریم ...

داشتم می گفتم...

 

افراد نظارت می خواهند..

نظارت ای که به پاسخ گویی ختم شود..

 

مثلا کارخانه کناری آلودگی دارد..

ریه مان داغون شده..

 

چرا کارخانه را بازرسی نمی کنند..

و سریع مشکل را حل نمی کنند..

تا مردم بدانند نظارت وجود دارد..

تا مردم بدانند حل مشکل سریع وجود دارد..

 

نظارت نظارت نظارت...

امید آفرینی امید آفرینی امید آفرینی...

 

کمک و همکاری کمک و همکاری کمک و همکاری..

فقط برای پیروز شدن...

 

یاحق 

اعتماد حلقه مفقوده

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرد می خواهد خمس و زکات بدهد..

به کجا دهد؟!

به این ها اعتماد ندارم...

خودم به افراد واجد صلاحیت خمس و زکات می دهم..

 

 

فرد می خواهد به خیریه کمک کند..

اعتماد ندارد..

تنهایی هم که نمی تواند ..

برای آن گونه فقرای مدنظر کارآفرینی کند..

کلا صورت مسیله را پاک می کند...

چون ثروت زیاد می خواهد..

و نمی خواهد گدا پروری کند...

 

فرد می خواهد نماز جمعه شرکت کنند..

اعتماد ندارد..

پس باز هم شرکت نمی کنند..

 

این حلقه وسط اعتماد را چه کسی ایجاد می کند..

 

می گویند امام حسین علیه السلام می گوید حل من ناصر ینصرنی..

چرا ما باید برویم دنبال یافتن امام حسین علیه السلام..

چرا امام حسین علیه السلام در عصر حاضر..

خودشان نمی گویند هل من ناصر..

که آدم ها دور پرچم جمع شوند؟!

 

به عبارتی علم امام حسین علیه السلام برای این گونه آدم هایی..

قابل رویت نیست..

که زیر پرچم خدمت کنند..

خمس و زکات و فطریه بپردازند..

که در نماز جمعه شرکت کنند و کار علمی کنند...

 

می گویند موشک می سازند..

چه افرادی موشک می سازند..

چرا ما در پروژه های موشک سازی شرکت نمی کنیم..

کلا این ماجرا الکی است و یا اگر الکی نیست چه فردی یا افرادی می سازند که ما نمی شناسیم...

 

یعنی مردم عادی..

خودشان را از بدنه حکومت ..

 

جدا می دانند..

نه دخیل...

 

نمی دانم چرا این حرف ها را می زنند..

خب سیاست مداران..

به خاطر حفظ امنیت نخبه ها..

پروژه ها را آن چنان می شکنند..

که فردی نداند در دانشگاه دارد روی چه پروژه ای کار می کند..

 

ولی حس هویت دادن خوب است..

اینکه شما در پروژه دخیل هستید...

 

جوانان ما پیروزی می خواهند..

مشارکت می خواهند..

 

تا با نشاط...

بگویند ما ایرانی هستیم..

بگویند ما موفق هستیم...

 

حضرت آقا این حلقه اعتماد و اتصال

 و مشارکت و فهمیدن اینکه شریک هستم کم است...

 

شریک هستم در ساختن ایران اسلامی...

در پیروزی های کشورم شریک هستم...

 

و فریاد های ام را بر سر مافیای صیهونیست و آمریکا و اسرائیل می کشم..

و آمریکا و اسرائیل را تحریم می کنم...

 

همین...

 

یاحق 

 

مدیریت اقتصادی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

از فقر می گویند ..

از تولید هم می گویند ...

 

قبول دارم..

کارآفرینی برای قشر ضعیف..

باعث کسب درآمد عزت مندانه افراد می شود..

و دوست دارم به این گونه خیریه هایی کمک کنم..

یا به عنوان معلم و مهارت آموز قشر ضعیف را کمک کنم...

 

حال یا توانایی ذهنی آن ها را تقویت کنم..

یا توانایی جسمی آن ها را ..

یا توانایی معرفتی آن ها را..

 

ولی اینکه فقر هست..

و فقر و دیدن فقیر افسردگی می آورد..

از دو جهت یکی وظیفه خود و دیگری شادی جامعه..

 

از باب وظیفه خود..

اگر 800 تومان درآمد داشته باشیم..

160 تومان را خمس دهیم..

80 تومان را زکات..

مثلا 100 تومان هم حق معلوم للسایل و المحروم...

وظیفه شرعی خود را انجام داده ایم و با خیال راحت و شادی می توانیم 460 تومان را خرج کنیم...

 

ولی ما که حاضر به پرداخت خمس و زکات نیستیم..

هم دم از فقر و فقیر بودن جامعه می زنیم..

و هم اینکه ما چه کار کنیم..

 

خب اسلامی زندگی کنیم..

حداقل خیال مان از خودمان راحت باشد..

 

جامعه هم درست می شود..

 

الحمدلله که برخی کار تولیدی می کنند..

ولی هر چیزی جای خود دارد..

 

با برنامه‌ریزی زمانی..

با برنامه‌ریزی اقتصادی...

 

با برنامه‌ریزی...

 

یاحق 

قایم به خود..

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یک نکته یاد گرفته ام..

 

ما آدم ها ..

دنبال امام علی علیه السلام می گردیم..

تا مشکلات مان را بگوییم و حل کنیم ..

قایم به بیرون از خود..

 

من دوست دارم ...

خودم در حد وسع خود..

در دایره پیرامون خود، مشکلات اطرافیان ام را بفهمم..

و در حد وسع حل کنم...

قایم به خود...

 

دوست دارم..

هر سال..

سبزه بکارم..

با سربند حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف..

 

بین همسایه ها پخش کنم...

 

ولی..

چرا مدام چون و چرا می آید وسط کار...

 

همین دیگر..

همه می خواهند بزرگ شوند..

و کارهای بزرگ انجام دهند و با بزرگ شدن دیکته کنند..

 

ولی من کارهای کوچک را دوست دارم...

کارهایی در قد و اندازه خودم...

 

به قول امام علی علیه السلام..

وقتی صفر تومان می توانی انفاق کنی..

و صد تومان می توانی انفاق کنی..

ولی پانصد هزار تومان به کار می آید..

 

تو صد تومان ات را انفاق کن...

بیشتر از صفر تومان است..

 

شیطان زیاد حرف میزند..

اینجا زندان است..

اجنه من را زندان کرده اند..

از همان اول می دانم که منافق سراغ ام می آید...

 

ولی امیدم را از دست نمی دهم...

من هم رجایی ام..

 

چرا در مکاشفه دوباره حاتمی باید..

سر آقا پسر را ببوسد...

 

یک روح سیاه در سراسر وجودم زندگی می کنند..

آن روح سیاه را می بینم..

 

همان روح سیاه توهین می کند..

و حرف های بد می زند..

 

جالب است..

برای مدیریت شیطان..

هر وقت شیطان توهین کرد ..

می گویم قال الشیطان...

این گونه شیطان را توبیخ کنند..

مثل آیات قران که خداوند دیالوگ های شیطان را می گوید ..

 

و می گوید قال الشیطان..

 

جالب است ..

شیطان خودش فحش می دهد..

بعد می گوید شلاق ات بزنم...

اره شیطان را شلاق بزنید..

 

 

من فقط می خواهم آن روح سیاه را اخراج کنم...

حاضرم برای این اخراج هر کاری کنم...

 

همین روح سیاه جلوی قران خواندن را می گیرد..

امام حسین علیه السلام من...

 

همین روح سیاه، منافقین را جذب می کند..

 

در جواب سفسطه و مغالطه و غیره هم یک جواب دارم..

پرتقال تعارف کردند ..

به جای سفسطه و مغالطه و چون و چرا..

آن را بخورید چند بار که خوردید مزه اش را دیدید ...

 

آن را قبول می کنید..

خودتان را از خوردن پرتقال محروم نکنید...

خودتان را از دین و مذهب و روحانیون محروم نکنید...

 

همیشه با خود می گویم..

ای کاش در تمام ابعاد زندگی مومن بودم‌‌‌...

 

تا با خیال راحت می توانستم از اسلام و مومنین دفاع کنم...

ای کاش..

 

گاهی کم کاری و انتخاب های نادرست...

کاری می کند تا آدم..

با خیال راحت نتواند از اسلام دفاع کند..

یعنی حق دفاع نداشته باشد، فردی که خرما می خورد نمی تواند منع رطب کند...

 

ولی دوست دارم توبه نصوح می کردم..

و از اسلام دفاع...

 

من حضرت زهرا سلام الله علیها را دوست دارم..

چون به جای حاج عباس..

می گوید خدایا من را بفرست دنبال کارهای آسان...

چون این گونه آدم وقتی بار سبک بردارد، مطمینا از پس اش و عهده اش بر می آید..

 

 

و این گونه گناه و نقض عهد نمی کند..

 

ربنا با تحمل علینا ما لا طاقه لنا به...

و استعملنا بما تسیلنا غدا عنه..

واستفرغ ایامنا فیما خلقتنا له..

 

یاحق 

یاحق 

منافقین

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دوباره منافقین به خواستگاری آمدند..

از همان اول می دانستم..

 

چرا جوان های مملکت ما این گونه اند..

تشییع حاج قاسم میروند..

روز قدس و راهپیمایی بیست و دو بهمن شرکت نمی کنند..

خمس و زکات و فطره نمی پردازند..

نماز جمعه هم شرکت نمی کنند..

جز حضرت آقا...

 

عملا جمهوری اسلامی را تحریم می کنند..

خمس و زکات نمی‌پردازند ..

چون دستگاه های مرتبط را قبول ندارند..

نماز جمعه نمی روند چون به زعم شأن منافقین حضور دارند..

 

عملا مثل آمریکا در ایران جا خوش کرده اند...

 

سرشان پر است از فلسفه و مغالطه و روشن فکر نمایی..

 

به جای اینکه برای عبادت خداوند..

در یک هکتار از کره خاکی...

برای تقویت اسلام..

نماز جمعه شرکت کنند..

فکر می کنند این مورچه های پوچ و خالی از نظام فکری..

با خمس و زکات ندادن و نماز جمعه نرفتن می توانند جلوی تقویت حکومت به زعم خود منافق را بگیرند...

 

آدم هایی که اصالت ندارند..

دین شأن را از مقایسه کردن آدم ها می گیرند..

اگر چهار نمازگزار به خاطر مقام دنیوی نمازجمعه بیایند..

به جای حضور در نماز جمعه و امر به معروف و نهی از منکر، نماز جمعه را تحریم می کنند..

 

خدای من..

این چه دینی است..

که سیاست آن را کوتاه می کند...

 

من دوست دارم عاشقانه و مخلصانه..

در تمام مجامع دینی مومنانه حضور پیدا کنم..

 

اصلا هم برای ام سیاست مهم نیست..

تا جایی که به عزت ام لطمه نخورد..

 

به قول حاج آقایی دوست دارم صدرم برای اسلام و حرکت اسلامی وسیع باشد..

نه ضیق و تنگ ...

 

عبادت بی چون و چرای خدا..

همراه نه سد راه...

 

باز هم بازی اسم و فامیل..

آهنگری

ظفر..

آزمایشگاه آلیاژ...

 

منافقین..

 

یاحق 

دلیل محکمه پسند..

بسم الله الرحمن الرحیم

 

من می دانم برای ترم پیش باید یک دلیل محکمه پسند داشته باشم..

ولی به نظرم طبق همان اختیار و مشارکت در تصمیم گیری..

می توانستم مدارک پزشکی ام را بدهم مرخصی بگیرم..

 

قبول دارم مشاوره خوب است..

ولی مهم این هست که آدم اهل اقدام باشد...

 

بعد نقشه ذهن آدم به درستی شناسایی شود..

جالب است من به دستور مشاوره ام.

اخبار نمی بینم..

ولی خانواده که می بینند خبر می دهند..

 

طهارت روحی و پاکی چشم ها خیلی خوب است..

من باید چشم های ام را از حدقه در بیاورم..

و مطهر کنم...

با آب و صابون بشورم...

بیاندازم روی بند خشک بشود...

 

در عمق نگاه ام کهکشانی است..

با سیاه چال..

که آن وسط وقتی عمیق می شوم..

آدم می میرد..

 

باید زندگی بخش بود..

 

دوران جشن تکلیف..

سلام فرمانده..

اجلاس سران بانوان..

خیلی خوب بود..

 

به قول من عرفان خوش گذرانی..

 

جالب است که من به تربیت مدرس اعتماد ندارم..

چه برسد به مشاوره شأن..

وقتی در سلامت جسم..

نامحرم شپش پیدا می کند از سر دختران..

 

از مشاوره شأن چه انتظاری است..

 

وقتی آدم یک سیستم را مشکل دار می بیند..

و سیستم خودش را بهبود نمی دهد..

چرا باید برای بهبود به خود سیستم مراجعه کند..

 

به امام رضا علیه السلام شاکی شدم از قضیه بافتن ها..

واقعه هلیکوپتر بافت پیش آمد..

 

نمی دانم شاید می خواستند..

پشت ام باشند..

 

من همان طور که بعد از پیام ها نگران امین نبودم..

مردم و خودم را به خدا سپردم...

 

ناراحت ام..

ولی آنا لله و انا الیه راجعون...

 

برای فردی که خودش در حال مرگ است چه فایده ای دارد..

من مریض ام.

به جای بهبود..

می خواهند بلاک ام کنند که بکشنم.

 

شاه عبدالعظیم علیه السلام می گوید نمی بافی..

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف محافظم اند..

 

این انسان جاهل هم مخاصمه و بلاک می کنند...

 

باید هم امام رضا علیه السلام بخواهند به پیشوازم بیایند..

 

یاحق 

 

مشهد

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام علیکم

 

من دختر امام رضا علیه السلام ام...

هر ماه سوره توبه و انفال را می خوانم تا منافق نباشم..

 

من اگر استاد مومن داشتم...

خیلی بهتر از عمرم استفاده می کردم..

 

پنج شنبه ظهر بعد از پیاده روی..

یکدفعه امام رضا علیه السلام در صحن و سرای بهشت مشهد..

به پیشواز آمدند..

البته در راه بازگشت کلا به پیش واز آمدند..

 

از خیابان نمی توانم بگذرم..

چون مغزم جلوی ماشین ها قفل می کند..

و خیلی راحت وسط خیابان می ایستد..

مثل مجسمه..

 

سر سجاده ..

می گویم می خواهم دکتری بگیرم..

روح ام به امام رضا علیه السلام می گوید می خواهم شما پدرم باشید..

البته پدر خودم را خیلی دوست دارم..

ولی حال معنوی است..

 

امام رضا علیه السلام استقبال می کنند..

می گویم دکتری می خواهم...

می گویند باید بیایی پیش من..

این گونه نشاط معنوی بیشتر است..

 

گویی یکی را باید انتخاب کرد...

یا پدری امام رضا علیه السلام را..

یا دکتری را..

و من با گریه امام رضا علیه السلام را انتخاب کردم..

 

ولی خیلی از این انتخاب خوشحالم...

پروژه من پروژه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است...

 

خودش یک صحنه و سرا و بهشتی است...

ولی مانع سر راه است..

 

مانع اش خانم دکتر است....

مانع اش کادر پژوهشی دانشکده است...

 

مانع اش ....

امام رضا علیه السلام دیگر صلاح نمی داند عزت ام شکسته شود..

و نامحرم بی ناموس بگوید دختر خوشگل من..

فردا تولد حضرت عباس علیه السلام است..

 

امیدوارم تمام اجنه و انس های نامحرم که به خانم ها فکر می کنند..

به برکت تولد حضرت عباس علیه السلام..

دست شان از مملکت من کوتاه شود..

 

آدم وقتی می خواهد بمیرد..

باید باقیات الصالحات داشته باشد..

برخی ها به فکر باقیات الصالحات خودشان هستند..

 

ولی به فکر بقیه نیستند..

 

برخی ها کار زیاد می کنند..

ولی با بی تقوایی..

 

گاهی نجات یک انسان..

نجات یک جهان است...

 

باتشکر

یاحق