قرآن زنده

بسم الله

تو سایت رهبری یه اینفوگراف هست به نام بحران منطقه

یاد پست حزب شیطان افتادم

توی اینفوگراف یه تیتر داریم

تکفیری ها و آتش در منطقه

بعدش عنوان بعدی 

عاملان فتنه انگیزی دشمن

زیرش نوشته شده

دو دسته مزدور دشمن در ایجاد اختلاف شدند: 

یک دسته از سنی ها

و یک دسته از شیعه ها

یک دسته آن تکفیری های منحرف از حقیقت دین

یک دسته هم زیر نامه شیعه 

که برای دشمن کار می کنند 14/6/92

حالا تو پست حزب شیطان آیه ای از قرآن نوشته بودیم

الم تر الی الی الذین تولوا قوما غضب الله علیهم 

ما هم منکم (شاید یعنی اینا شیعه نیستن)

و لا منهم (شاید یعنی سنی هم نیستن)

و یحلفون علی الکذب و هم یعلمون  (اینم مصداق دروغ گویی وزیر جنگ آمریکاست که رئیس جمهور روسیه اعتراض کرد)

 اتخذوا ایمانهم جنه فصدوا عن سبیل الله

استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر الله

اولئک حزب الشیطان، الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون (آیه 19 سوره مجادله)

یعنی فک کنم با بیانات رهبری

آیات قرآن

و عمل آمریکا

مشخص باشه حق کیه باطل کیه

آخه از کتاب قرآن زنده تر کتابی وجود داره؟؟؟؟

.......................................................................................

البته بماند که به نظر ما

مثل آمریکا مثل بنی امیه است

و مثل روسیه مثل بنی عباس

و مشخصه که روسیه هم به خاطر منافع خودش هست که نمی خواد جنگ بشه

ولی فعلا گویا روسیه داره حرف حق رو می زنه

در پناه حق

درآمد و مرض قند

بسم الله

مناظره اقتصادی ما و کودک جان

یه سؤال منطقی شهید بهشتی می گفتن اگه درآمد بالاترین فرد جامعه حداکثر 3 برابر کمترین فرد جامعه باشه

 اون وقت هم فاصله طبقاتی کم میشه و این جوری قشر قوی درد قشر ضعیف رو می فهمن

 و هم حقوق ها کم میشه چون ملاک کمترین حقوق تو جامعه میشه 

و درنتیجه پول تو بازار کم میشه 

و درنتیجه تورم کم میشه 

خب وقتی مشکل اقتصادی به این راحتی حل می شه چرا الان ما این همه مشکل داریم؟

البته همچین راحتم نیستا ولی خب چون همه حقوق زیاد می خوان همه که اقتصاد یاد ندارن

 فک می کنی چرا درآمد کارمندا کمه لابد به خاطر همین فلسف است، ببین عزیز دولت تا یه جایی می تونه ملت رو مجبور کنه ولی شغلای آزادی مثه پزشکا، فوتبالیستا، تاجرا اینا که دیگه دست دولت نیست خودشون باید تقوا داشته باشن و کوتاه بیان و پول بیش از حد نگیرن

خب اونا فلسفه خودشون رو دارن می گن ما 10 سال درس خوندیم

ببین عزیز شغل ها از نظر ارزشی برابرن چه طرف جزء افراد عزیز شهرداری باشه و جارو کنه و چه مهندس باشه

این شغلا همه یه ارزش دارن چرا؟

چون اگه اون بنده خدا حاضر نمی شد جارو کنه خود آقای دکتر مجبور بود صبحا بیدار بشه و جلوی در خونه اش رو جارو کنه

و یا اگه قصاب نبود آقای دکتر می یاست بره خودش گوسفند رو سر ببره

این که شهید بهشتی گفتن 3 برابر به خاطر این نیست که ارزش دکتر بیشتر از کارگر نه، به خاطر همون 10 سال درس خوندن هست برای جبران همون 10 سال کار نکردن و درآمد نگرفتن می فهمی چی می گم

آره خب قبول خب چرا کسی نمی ره این رو به پزشکا بگه و بگه اگه این قدر زیاد پول بگیرید دیگه نمی فهمید درد اون بنده خدا قشر ضعیف جامعه چیه و کم کم پول فقط براتون مهم میشه؟

عزیز یه جانبه نگاه نکن ما پزشک خوب هم داریم البته قبول دارم

ببین آب چه شکلی اول تو آسمونه بعدش می یاد تو رود بعد تو زمین بعد دریا

می دونی جهان یه سیکل هست اطلاعات باید بین حوزه های مختلف گردش متوازن داشته باشن

وقتی اقتصاد دان علمش رو برای خودش بذار پزشک برای خودش هیچ کدوم اون یکی رو درک نمی کنن

درستش اینه که اون اقتصاد دون توی دانشگاه های پزشکی سمینار بذاره و این چیزا رو بگه

بهشون بگه وقتی قند یه جای بدن زیاد بمونه طرف مرض قند می گیره و اگه فکری به حالش نشه و این قند جریان نیابه آدم می میره

و اون وقت دیگه اون عضو بدن هم که توش قند جمع شده می میره

بره بهشون بگه حالا پول اگه بیش از حد پیش شما جمع بشه کشور و نظام اقتصادی می میره

و چون شما عضوی از این بدن هستین دیگه شما هم می میرید

درسته پیوند اعضا داریم و طرف می تونه بره خارج از کشور زندگی کنی ولی هر عضوی به بدن خودش تعلق بیشتری داره

خب در جواب فوتبالیستا که می گن نقص عضو باعث پایان زندگی حرفه ای شون می شه چی می گی؟

بابا این چه حرفیه، پس حقوق خلبان، کارگر سد و معدن، کارگر ساختمون که تو ازتفاع کار می کنه، آدم روی دکل و . . . اینا همه باید مثه حقوق فوتبالیست نجومی باشه؟

اینا همه حرف پس این همه آدم که شغل آزاد دارن و هر روز شغل عوض می کنن باید حقوق شون نجومی باشه

پس این بیمه برای چی

تازه فک کنم برای دولت راحت تر باشه که به همه بیمه بازنشستگی و حوادث بده تا اینکه این قدر بره زیر بار فشار تورم و حالا حل کردنش

حالا شما اگه یه دفعه حقوق بالا گرفتی خودت قبول نکن و فلسفش رو بگو به این دوستای پزشکت هم بگو

چشم کودک جان

در پناه حق 

حق یارت

استقلال اقتصادی

بسم الله

شهید بهشتی در اوایل انقلاب گفته بودند:

باید مقداری از مصرف را کم کنیم. ملت ما برای ادامه ی انقلابش باید روزه ی اقتصادی چندساله بگیرد. 

شورای انقلاب به ملت توصیه می کند که مصرفمان را کم کنیم. 

مسأله ی دوم افزایش تولیدهای اولیه است. چه مانعی دارد برای اینکه کمتر پارچه از بیرون بیاوریم، مجددا دست بافی ها و بافندگی های با ماشین های کوچک دستی و برقی را در اطراف ایران، در شهر و روستا توسعه بدهیم؟ چه مانعی دارد که صنعتگران را تشویق کنیم تا ماشین های کوچک برای تولیدهای کوچکک اختراع کنند و بسازند؟ اقتصاد همراه با تولیدهای کوچک، متناسب با نیازهای مصرف ما، می تواند یکی از اصول بزرگ پیشرفت این انقلاب باشد

نکته ی سوم اینکه الان نزدیک به هشتاد درصد از کارخانه های تولید کننده مؤثر ما متعلق به شما ملت است. یعنی عملا آن ها را از دست آن مدعیان مالکیت گرفته ایم و به دست شما سپرده ایم. ولی این کارخانه ها را باید شما کارگران و استادکاران و تکنسین ها و مهندس ها و مدیرهای عزیز خوب اداره کنید و نگذارید این کارخانه ها بخوابد. پس اصل سوم اداره ی هر چه بهتر کارخانه هایی است که عملا ملی شده اند. 

اصل چهارم این است که ما باید واسطه ی میان تولید و مصرف را به حداقل لازم برسانیم. ما باید کاری کنیم که تولیدکننده و مصرف کننده حداکثر با یک یا دو واسطه بتوانند با هم مربوط شوند. اصل چهارم این است که باید با همکاری میان ملت و دولت، مصرف و تولید را تا آن جا که می توانیم به هم نزدیک کنیم.

با این اصول است که ما می توانیم به استقلال اقتصادی نزدیک شویم.

اگر ما بتوانیم با استفاده از رهبری اسلام و رهبران اسلام این راه استقلال اقتصادی را تا پایان پیش ببریم، آن وقت انقلابمان به پیروزی نهایی نزدیک شده است.

ص251 کتاب ولایت، رهبری، روحانیت شهید آیت الله دکتر بهشتی

سفر جهادی

بسم الله
بعضی وقتا صداقت آدما از قلب به قلب می شینه نیاز به حرف زدن نیست

بعضی وقتا وقتی آدم خداشناس می شه و باتقوا ترازوی خوف و رجاش میزون میشه و می دونه برای بودن تو نقاط حساس و خدمت کردن هم امید به اصلاح باید داشته باشه و هم ترس از عدم تحقق اهداف برای همین داد و بیداد نمی کنه و آدما رو مجبور نمی کنه تا بی فکر و از روی جو تصمیم بگیرن

بعضی وقتا که آدم می فهمه که باید بیاد و حرفش رو بزنه و وظیفه اش اومدنه چون شیوه و مسلکش سکوت و چون می دونه انانیت چه هزینه ای داره برای آخرتش
سعی می کنه نگه "من" این کار رو کردم می ذاره باقی بگن اون چه کارهایی رو کرده

بعضی وقتا خودش بار سنگین کارهای خودش رو به دوش می کشه تا یادش بمونه آخرش اون دنیا کسی قرار نیست بار گناه تو رو تحمل کنه

بعضی وقتا مثل حرف شهید بهشتی به جای به تصویر کشیدن شخصیت خاصی اول روی ارزش ها مانور می ده تا ارزش ها دوباره زنده بشن و موندگار

ولی برخلاف بعضی وقتا تو این یه مورد سعی می کنه همه وقتا باشه
همه وقتا ان شاءالله جهادی زندگی می کنه و می دونه دنیا محل سفر و باید تو این سفر جهادی، جهادی زندگی کنه وگرنه روحش هم مثه جسمش باید همیشه تو دنیا موندگار بشه

و کسی که معنی پرواز رو فهمیده ان شاءالله به راحتی به سیم های خاردار دنیا تن نمی ده هرچند ممکنه بال و پرش زخمی بشه 

گاهی وقتا می دونه تنها یه انقلاب کافی نیست برای اسلامی شدن دنیایی که رنگ و بوی اسلام نداشت 

ما با انقلاب اول زمین رو پس گرفتیم از دست دشمن
حالا با انقلاب دوم باید خونه درستی بسازیم
انقلاب اول شهید دادیم
و تو انقلاب دوم هم باید شهید بدیم
شهید به معنای کشته شدن نیست و نه به معنای دشمن داشتن
بلکه به معنی داشتن اهداف، الگو شدن و مقاومت برای رسیدن به اهدافه

همین طور که به راحتی نمی شه نفر اول کنکور شد به راحتی هم نمی شه تو سال 1404 برترین کشور منطقه شد باید مقاومت کرد سختی کشید و به هدف رسید

با راحتی نمی شه به اهداف ارزشمند رسید
و برای هر گام باید ان شاء الله گفت
ماشاءالله کان لا حول ولا قوه الا بالله
من کان لله کان الله له

در پناه حق

مهندس باتقوا :)

ههههههه ...........

حالا می فهمم هدف حوزه دانشجویی چیه

حوزه می خواد مهندس باتقوا تربیت کنه تا بره تو شرکتا . . . حوزه می خواد این شکلی آدم باتقوا بفرسته تو شرکتا، تو متن جامعه . . . 

حالا که طلاب فضاشون جداست، مهندسا و دکترا جدا . . . 

حداقل این شکلی میشه ارتباط بینشون برقرار کرد . . . 

پس اگه معرفت جو درس نخونه و اونم از فضای مردم عادی و جامعه بیاد بیرون 

این معرفت جو دیگه به درد حوزه و اهدافش نمی خوره . . 

عجبی بعد از یه سال حوزه رفتن تازه فهمیدیم هدف حوزه چیه :) خسته نباشیم . . . خدا قوت . . .

خب پس چون هدف حوزه و ما دقیقا یه چیزه پس ما درس می خوانیم . . . . 

ولی خداییش یه چیزایی رو نباید انتظار داشت . . 

آخه این گراف ما دو روزه داریم دنبال کاربرد گراف مسطح و دور همیلتنی می گردیم همش اثبات یه عالمه تئوری و اصلا یه مقاله پیدا نمی شه بگه بابا تو دنیای واقعی به چه دردی می خوره

ولی پیدا می شه ما خوب نگشتیم 

بریم بریم بگردیم که امروز خیلی حرف زدیم

در پناه حق

رأس

البته یه چی یادمون رفت تو پست قبلی و اون اینه که همین طور که قاصدک همه ی قطعاتش آخرش به یه مرکز وصل می شن . . . 

نظام در رأسش یه آدم می خواد که تموم فاکتورهای قبلی رو داشته باشه و خیلی باتقوا باشه . . . 

یه جا خوندم پیامبر (صل الله و علیه و آله) هر وقت دو نفر آدم رو می فرستاد به یه جا برای یه مأموریت برای این دو نفر هم رهبر مشخص می کرد 

مثلا می گفت این یکی رهبره و تو باید به حرفاش گوش بدی 

تا آخرش مشخص باشه تصمیم نهایی رو کی می گیره . . . 

یعنی نظام یه ولی فقیه می خواد

فقط هم یکی می خواد تا دعوا و تو سر و کله زدنای بقیه رو با یه دستور جمع کنه . . . 

و یه نظر واحد بده . . . 

این خیلی مهمه خیلی . . .

نظام

بسم الله

می دونید هر نظام چیا می خواد؟ (البته توی همه ی این چیزایی که می خواد آدم باتقوا باید وجود داشته باشه انگار یه شورای تقوا هم داریم)

1. یک شورا برای دیدن نیازهای جامعه

2. یک شورای فکر که مسؤلیت فکر کردن برعهدشون باشه، فکر ناب بکنن 

3. یک شورا برای بررسی امکان پیاده شدن فکر و محاسبات ملزومات اجرایی

4. یک شورا برای اجرا کردن فکرای قابل اجرا

5. کنترل نحوه ی اجرای فکرا

6. یک شورا برای تقویت توان جسمی، فکری و مطالعاتی 5 شورای قبلی + شورای تقوا (البته اگه لازم باشه هر شورا خودش این شورا را داشته باشه) 

البته این در حد علم ماست شاید بعدا باز هم بهش اضافه کردیم . . . 

آخه اونی که فکر می کنه شاید توان اجرا نداشته باشه، نیروی اجرایی نداشته باشه

و اونی که اجرایی وقت فکر کردن عمیق نداشته باشه

و یا اون دو رده بالا وقت قوی کردن تقواشون رو نداشته باشن . . . .

ملزومات هر کدوم از شوراها

+شورای تقوا . . 

1. مطالعه قرآن، نهج البلاغه و . . .  

2. مطالعه سیره زندگی پیامبر (صل الله و علیه و آله) و امامان و تاریخ

3. نگاه تحلیلی به وقایع و به کارگیری آن در وقایع روز

4. داشتن تقوای فردی

5. آشنایی با آدم های زمان نزدیک مثل شهیدان

6. احاطه کامل به تمام افکار و شخصیت های شوراهای مربوطه تا ببینن طرف با چه نیتی چه فکری را مطرح می کنه

+شورای نیاز جامعه

1. قرارگیری در بطن جامعه

2. ارتباط با تمام صنف ها 

3. داشتن دوستان نزدیک در تمام صنف ها 

4. بودن حتی به مدت یک ماه در اصناف مختلف و آشنایی با مشکلات و دغدغه های اون ها

5. داشتن نگاه سیستمی

6. دارا بودن مطالعات اجتماعی، اقلیمی، بومی، زبان شناسی و . .  .

+شورای فکر

1. بهتر است چکیده مطالعات شوراهای قبلی در اختیارشون باشه

2. شناخت جامعه

3. شناخت نیازهای جامعه

4. شناخت ملزومات اجتماعی

5. قدرت تفکر و تحلیل بالا

6. مطالعه جوامع دیگر و راهکارهای آن ها در مواجه با مشکل

7. شناخت الگوهای رفتاری

+شورای بررسی امکان پیاده شدن

1. داشتن توان تفکر

2. داشتن دید اجرایی

3. تلاش برای اجرایی کردن فکر و حتی الامکان نزدیک کردن فضای فکری به فضای اجرا

+شورای اجرا

1. عبدالله بودن خیلی خیلی خیلی مهمه چون شاید در مرحله فکر کردن، خدا برای فکر بد مجازات نکنه ولی برای عمل بد می کنه

2. بالتبع قبلی تمام صفات عبدالله را داشته باشن

3.داشتن روابط عمومی قوی و آدم های پایه ی کار (افرادی که به شورای اجرایی ایمان و اعتماد دارند و حتی حاضرند از خود گذشتگی کنند.)

4. داشتن توان مالی و یا حداقل داشتن راهکار برای دست یابی به سرمایه (امین باشند و به آن ها راحت پول و سرمایه قرض داده شود.)

5. بسیار هوشیار

6. انعطاف پذیر

7. دور نگر

8. اهل شنیدن نصیحت و انتقاد

9. امیر راه نه اسیر راه 

10. پر امید و اعتماد بالا به خدا 

11. شرح صدر داشته باشند و از تمام گروه ها و توان های موجود استفاده کنند.

12. قدرت دوست یابی زیاد داشته باشند

13. اهل مشورت باشند

14. در مقابل گروه ها خیلی راحت گارد نگیرند و به همه اجازه ی گفتن رأی و نظر رو بدهند. 

15. در اجرا و بازخواست قاطع باشند و مراعات دوست رو هم نکنند. 

+شورای کنترل

نمی دونم چرا ولی این خیلی واضحه چون هممون ماشاءالله دست به انتقادمون خوبه ولی

1. به موقع نظر بدن شاید زمانش بگذره دیگه خوب نباشه

2. بدی هر کس رو در درجه ی اول فقط و فقط به خود فرد بگن تا عزت طرف خدشه دار نشه بعد اگه به مصالح عموم قرار بود ضربه بزنه از شورای تقوا بپرسن چه کار بشه بهتره

3. گاهی باید گذشت کرد و تغافل پیشه گرفت

4. کلا باید انسان های عزتمند و مصلحت بینی باشند و جایگاه ها رو خوب بشناسند

5. گاهی وقتی می دونن اگه یه زمینه بوجود بیاد یه اتفاق ناگوار می افته یا زمینه رو بوجود نیارن و یا دوستانه با طرف حرف بزنن و عواقب کارش رو بهش بگن

6. پیرو بند قبلی یعنی نه تنها برای بعد از وقوع حادثه فکر کنن بلکه قبل از وقوع حادثه هم سعی در جلوگیری داشته باشن

7. یعنی آینده نگر باشن و ببینن این روندی که پیش می ره چه نتایجی رو به دنبال داره (همون تضمین کیفیت)

8. دوستانه عواقب کار رو نشون بدن

+شورای تقویت

1. کلی مطالعات داشته باشه

2. کلی سفر بره

3. کلی حوادث رو تحلیل و بررسی کنه

4. کلی اخبار بخونه

5. کلی قدرت تحلیل داشته باشه

 

در پناه حق

تقوای زمینی

بسم الله

بذارین باز هم از زمین بگیم تا ملت دلشون شاد شه

می دونید مشکل تموم تشکلات ما چیه؟ . . . عدم تقوا . . .

یعنی چی؟ یعنی اینکه تو چارت سازمانی هر شرکت که نگاه می کنیم می بینیم اصلا توش یه قسمت نیست به عنوان کنترل تقوای سازمان . . .

تو هر کاری باید نقوای خدایی مربوط به اون کار وجود داشته باشه یعنی یک یا عده ای انسان باتقوا تو هر تصمیم گیری وجود داشته باشن تا ببینن این تصمیم و قانونی که تصویب می شه آیا مخالف شرع هست یا نه؟ آیا خدا راضی هست یا نه؟ 

چه جوری کنترل کیفیت داریم ولی کنترل تقوا نداریم!!!!!!!!

قبول دارم که این تقوا باید همراه تموم آدم ها باشه ولی وقتی همه ی آدما نمی تونن روی تقواشون وقت بذارن و یا براشون اون قدر مهم نیست باید یک عده آدم باتقوا تو سازمان باشن که همش بهشون رجوع بشه و ازشون پرسیده بشه که آیا خداراضی هست یا نه . . . و اونا مثه خطای آژیر کنار جاده شن . . . 

اگه تو هر بخش کوچیک و شرکت کوچیک این فیلتر تقوا وجود داشت دیگه مشکلی نداشتیم مثلا تو مانتو فروشی از فیلتر تقوای مانتوفروشی پرسیده می شد درست هست این مانتو عرضه بشه یا نه؟ خدا راضی هست یا نه؟ 

اگه این طلاب محترم به جای کتاب نوشتن هر کدومشون می رفتن تو یه شرکت و می شدن فیلتر تقوا مشکلات حل می شد البته این جا با دو مسئله رو به رو هستیم 

1. اینکه شرکت احساس نیاز بکنه  و 2. اینکه چه قدر اون آدم باتقوا با شرکت و فعالیتاش آشنا باشه 

مشکل اول که بابا این قدر قانون تو کشور هست که مثلا پلاک ماشینا باید عوض شه همه مجبورن عوض کنن خب این همه الزام باشه و همه مجبور باشن آدم باتقوا داشته باشن

مشکل دوم هم که ما که خودمون ناسلامتی مهندسیم رفتیم کارآموزی و کلا تازه اون جا کار یاد گرفتیم اون آدم باتقوا هم 4 روز تو شرکت کار کنه همه چی دستش می یاد. 

یا مثلا تو شرکتا برای ساعت غذا و نماز حقوق نمی دن به ملت، در حالی که اگه می دادن و می گفتن شما غذا رو می خورید تا تو شرکت از نظر جسمی خوب کار کنید و نماز رو می خونید تا روح معنوی و تقوای خوبی برای کار کردن داشته باشید می دونید چه فرهنگ عظیمی رو ترویج می کرد . . .

ما و زمین

بسم الله

گویا این جور به نظر رسیده که ما زمین رو ول کردیم و چسبیدیم به آسمون 

نه این طورها هم نیست

تابستونی کلی برنامه داریم 

صبحا ان شاء الله درس می خونیم

شبا هم ان شاءالله کتابای دینی می خونیم

و ان شاء الله آخر هفته ها می ریم روستاهای مختلف

می خوام برای تموم روستاها و زمیناشون ان شاء الله شناسنامه در بیارم

خدا تو قرآن گفته حتی حساب برگ درختی که از درخت رو زمین می افته رو داره 

حتما لازمه که خدا حسابش رو داره خدا که بی دلیل کاری نمی کنه

باید حواسمون به عرضه و تقاضا باشه

نمی شه بی دلیل تولید کرد

مشکل بی ارزش بودن پول کشور وجود یه عالمه دلال و واسطه که اون وسط رو صراط مستقیم وایسادن

نه جوش اون کشاورز بنده خدا رو دارن نه اون میوه فروشی که جوش میوه هاش رو می زنه

آخرشم قیمت از 50 می رسه به 500 و هیچ کی هم راضی نیست

تموم زنجیره عرضه هامون هم نمی گم این مشکل رو داره ولی نقص داره

همین مانتو فروشی ها اگه طرف تقوا داشت که اولا این جور لباسایی رو تو مانتو فروشی نمی ذاشت

ثانیا اصلا گردش درستی بین مغازه ها وجود نداره

خلاصه با این علم ناقصمون میشه کاری کرد . . . 

مهم اینه که خودمون وارد عمل بشیم این شکلی نمی شه . . . 

درسته که اگه همه چی با هم ارزون بشه تو قدرت خرید ملت اثری نداره ولی ارزش پول کشور زیاد می شه

ولی خب از یه طرف هم همه ی زنجیره ها رو باید با هم درست کرد چون ارزونی یکی و گرونی یکی دیگه باعث ضربه زدن به یه صنف خاص میشه

اگه برای یه استان تموم زنجیره ها درست بشه مثه کد شبیه سازی میشه تعمیمش داده به سایر استان ها

و ان شاءالله ما می خواییم آستین بالا بزنیم و یه کارایی بکنیم . . . 

خدا ما را کمک کنه

خیلی دوست داشتم به جایی می رسیدم که مثل شهید صیاد شیرازی پای نوشته هام می نوشتم

من کان لله کان الله له 

تقوای درسی

من الان اعصاب ندارم، مجبورم بنویسم

ما اگه تقوا داشتیم الان همون جوری که امام علی (علیه السلام) گفته بودن دنیا خوش و خرم بود 

زین رو تقواهای زیر باید صورت بگیره:

1. حضور به موقع سر کلاس درس

2. گوش دادن به استاد و این که کل ساعت درس هم جسممون و هم روحمون تو کلاس باشه

3. نوشتن جزوه دقیق و خوانا و جذاب

4. خوندن درس همون روز

5. حل کردن تمام تمرین ها به موقع

6. نبردن گوشی همراه سر کلاس درس

7. پرسیدن اشکالات از دوستان و اساتید گرامی (البته اول از خدا باید پرسید و مثه امام علی (علیه السلام) از خدا بخواییم که خدا جون خودت که روزی دهنده ای بگو تا مجبور نباشم از ملت بپرسم و . . . )

8. تقوای تقلب نکردن و کپ نزدن (البته تف به ریا این تنها قلمیه که اجراش می کنیم)

9. خوندن کتاب ها و مقالات اضافی

10. ببینیم این علمه چه دردی از دوای اجتماعی و اقتصادی و . . . حل می کنه

11. تلاش برای رفع مشکل با این علم 

خدایا کمک کنید این تقوا را داشته باشیم. . .