تفسیر محبت

سنگ نوشته

تفسیر محبت

سنگ نوشته

مشخصات بلاگ

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۰۸
معرفت جو

از دیشب تا امروز با سه کلونی آشنا شدیم :) اولیش مورچه ها بود یه عالمه مورچه افتاده بودن رو یه تیکه کوچیک بیسکوییت و با نظم و هماهنگی تموم داشتن منتقلش می کردن به خونه خیلی جالبه چون همشون یه جا زندگی می کردن و آشیونه یکسانی داشتن و اهدافشون مشترک بود و محل ارتزاقشون یکی بود تو راه که همدیگه را می دیدن به هم نشونی بیسکوییت را می دادن و یار جمع می کردن و خیلی منظم تا صبح کل بیسکوییت را منتقل کردن به خونشون بیسکوییت هم الحمدلله بزرگ بود و همشون را کفاف می داد . .  . خلاصه صبحی هیچ اثری ازش نبود . . . نه از بیسکوییت نه از مورچه ها یعنی همین که کارشون تموم شد دیگه مزاحم ما نبودن و رفتن . . . 

کلونی بعدی صبحی کلاغا بودن اونا یه دسته بودن که اومدن سر سفره ی خدا و داشتن غذاشون را می خوردن غذا برای اونا هم به اندازه بود ولی هیچ کدومشون خونه نبردن و شاید اصلا خونشون یه جا نبود منظورم از خونه جامعه ایه که دغدغه هم را دارن و سیری و گرسنگی همدیگه براشون مهمه، شاید چون هدفشون یکی نبود اصلن لزومی هم نمی دیدن که برگردن و تو راه به بقیه بگن غذا هست . . . 

بعدیش گنجشکا بودن این دفعه برای اینا غذا هم نبود و نه به هم کمک می کردن نه هم بی تفاوت بودن بلکه تو سر و کله ی هم می زدن برای یه دونه غذا . .. . 

مورچه ها همیشه با همن و همیشه خدا حواسش بهشون هست و بهشون یه عقل داده که حتی تو تابستون برای زمستونشون غذا جمع کنن، یه جمع خیلی بزرگ که تو یه لونه زندگی می کنن و تحت فرمان ملکه ان یعنی در واقع ملکه مادر همشونه و دل های مورچه ها را با مهر و محبتی که خدا بهش داده به هم وصل کرده تا همیشه غمخوار هم باشن و حواسشون به هم باشه، فک کنم اگه یه روزی یه مورچه قرار باشه تنهایی غذا بخوره کلی عذاب وجدان بگیره و فک کنم اینا هم تشییع جنازه داشته باشن . . . البته بماند که خود مورچه چه خلقت عظیمی داره ما برای اینکه یه پاک کن را به قطعه کوچیکی به اون اندازه تبدیل کنیم کلی زحمت می کشیم اون وقت خدا با تیغ جراحی میکروسکوپی تو دل این مورچه ی خیلی کوچیک قلب و شش و ریه و صدتا چیزه دیگه قرار داده همون بدن کوچیک را بند بند کرده و هر بندی واسه خودش عظمتی داره، چشمای کوچیکی قرار داده تا باهاش ببینن و پاهای نازکی که آدم با خودش می گه چه جوری این پای ظریف روی زمین سخت راه می ره و نمی شکنه و رو زمین استواره . . . .کلا ما به این مورچه کوچیک با عظمت ارادت خاصی داریم و خیلی دوستش داریم یعنی عاشقشیم :)

تازه اعتمادشون به هم هم خیلی جالبه دیشب هرچی راه را می دیدیم منحنی بود یعنی یه راه صاف برای رسدینشون به بیسکوییت وجود داشت ولی همه همون راه منحنی را می رفتن چون به هم اعتماد داشتن، چون به اون راهنمایی که خدا تو دلشون گذاشته (بهش می گن فرمون :) ) اعتماد داشتن و  شاید اگه این اعتماد نبود و هر کدوم واسه خودشون می رفتن کلی گم می شدن و به بی راهه می رسیدن. این جوری شاید همشون یه مسیر طولانی تری را طی می کردن ولی چون درصد مورچه هایی که این جوری به خاطر اعتماد به خدا، به بیسکوییت می رسیدن بیشتر بود، درنهایت زمان کمتری را طی می کردن برای جابه جایی بیسکوییت نسبت به وقتی که هر کی صراط خودش را برای رسیدن به بیسکوییت می رفت و شاید این صراط همون صراط مستقیم، استقامت روی راه و پایداری بود. . . . عزیزم . . . .چه قدر اعتماد و وجود روح یکپارچه خوبه . . . .

اما در مورد کلاغا، تا اون جایی که بچه بودیم با خانواده می رفتیم پارک یادمه کلاغا آپارتمان نشینن یعنی تعدایشون رو یه درخت زندگی می کنن گاهی با هم می یان با هم می رن (البته واقعا منظوری نسبت به انسانا نداریما چون انسان ها می تونن در زمره هر سه کلونی قرار بگیرن) کاری به کار هم ندارن کلا سرشون تو کار خودشونه البته نمی دونیم وقتی قار قار می کنن به هم چی می گن ولی خب گویا با هم حرف می زنن. . . .البته بماند همین کلاغ موجودیه که به قابیل یاد داد که چه جوری جناب هابیل را در آغوش خاک بسپاره و ما به این موجود بزرگ هم جسارتی نمی کنیم . . . کلا زیاد کاری به کارشون نداریم . . . 

جماعت بعدی جناب گنجشکه البته ما خیلی دوستشون داریم خیلی موجود باحالیه مخصوصا وقتی با هم بازی می کنن تا حالا چند بار دیدم روی هم سوار می شن و کلی جیک جیک می کنن کلا به پر و پای هم خیلی می زنن ولی اغلب خونه ی جدا دارن و تنها زندگی می کنن . . . واسه همین هم برای یه لقمه نون تو سر هم می زنن . . . البته این وجهیه که ما ازشون دیدیم . . . . 

.......................................................................................

یه بافتنی خیلی قشنگ خیلی باحاله خیاطش یه رو می زنه یه زیر، یه رو، یه زیر، یه رو یه زیر شاید خدا هم وقتی بخواد یه آدم خوب ببافه همش یه رو می زنه یه زیر . . . .

.......................................................................................

همیشه ورود و خروج خیلی سخته تو هر کاری (به قول استاد پایایی مون همشون از نمودار وان حموم پیروی می کنن). . . .

..................................................................

در پناه حق

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۲۰
معرفت جو
یعنی عاشق خدام . . . .
امروز حاج آقا می گفت معاویه هم نماز شب خون بوده!!! چرا؟ چون ولیش که شیطون باشه دیده برای این که معاویه بتونه جلوی امام علی (ع) وایسه باید خودش را خیلی قبول داشته باشه واسه همین باید نماز شب بخونه . . . .یا خوارج همشون قرآن را از بر بودن . . . .
خیلی جالبه فاصله ی بین درک و فردوس یه نیته، این که نیتت قربت الی الله باشه یا قربت الشیطون اینکه ولیت خدا باشه یا شیطون . . . 
در یه طرف امام علی (ع) را داریم که مثله آب رودی که حاصل از آب شدن پاکترین و سفیدترین برفای کوه های بلند و دور از دسترس هر پلیدی و آلودگیه، و با جریان یافتنش طبیعت سیراب می شن و با طراوت و شاد . . . 
و در طرف دیگه معاویه را داریم که حاصل جوشیدن مواد مذاب کوه های آتشفشانه و عینه پلیدی و سیاهی و با جاری شدنش هر چی سبزه و گل و گیاهه می سوزه و خاکستر می شه و سیاه و سیاه . . . .
اینا واسه اینه که اون مبدأشون، اون ولایتشون مشکل داره . . . .
خیلی خدا این خوف و طمعا را دوست داره و چند جای قرآن تکرار کرده که ای بنده ی من بنده های خوبه من هر گامشون را با بیم و امید می ذارن و تهش اینکه کاره قبول درگاه حق باشه یا نه فقط با خداست . . . . دنیا خیلی پیچیده است . . . 
..................................................................................................................................................
می دونید چیه پیرو پست قبلی یه چیز را باید اضافه کنم علاوه بر این که خدا جماعت را دوست داره، می خواد جماعتش حتما ولی داشته باشه مثه راننده اتوبوس، یکی که مسیر را خوب می دونه نه یه بار نه دو بار بلکه چند بار مسیر را رفته، زیر و بم کار را می دونه به عین الیقین رسیده و می تونه با سرعت گاز بده و بره اگه سرعت راننده و اتوبوسش کمتر از مسافرای توش باشه که تموم مسافرا از اتوبوس پرت می شن بیرون، این که نمی شه . . . بعدش همش خدا می گه آدمایی که زیر بار ولایت من نمی رن اونایی هستن که خلیفه من را روی زمین قبول ندارن  "ذلک بانه کانت تأتیهم رسلهم بالبینات فقالوا ابشر یهدوننا فکفروا و تولوا و استغنی الله و الله غنی حمید (آیه 6 سوره تغابن)" می گن آیا یه بشر می خواد ما را هدایت کنه؟ یکی نیست بهشون بگه خب پس چرا سوار اتوبوس می شید؟ یا چرا مدرسه مدیر می خواد؟ یا چرا حرف پدرتون را گوش مید؟ چون اینا صلاحیت دارن خب پیامبر (ص) و ائمه (ع) هم صلاحیت دارن . . . .
..................................................................................................................................................
جالبه وقتی بچه بودیم می گفتن نماز بخونید نماز ستون دینه و شما را به همه جا می رسونه الانم که 20 و اندی سال داریم می گن نماز بخون نماز ستون دینه و شما را به همه جا می رسونه ولی فرقش اینه که الان باید با توجه بخونیم و بدونیم داریم به زیارت کی می ریم، خدایی که مالک تمومه عالمه . . . نکته جالب دیگه اینه که خدا آسمون ها با اون عظمت را بدون ستون آفریده و کلی تو قرآن واسه همین بی ستون بودن گفته کار خیلی بزرگی کردیم و الحق که راست گفتن چراکه ما واسه یه خونه ی کوچیک 10 تا ستون می زنیم نکتش این جاست که دین خدا چه عظمتی داره که ستون می خواد و نماز چه ستون قویی هست که یک تنه این خیمه عظیم را نگه می داره 
.............................................................................................................................................. 
حاج آقا گفتن خوش به حال یه بچه که اصلا از عالم ما چیزی نمی دونه و کار خودش را می کنه واقعا خوش به حالش ما هم دوست داریم یه مدت بی توجه به عالم باشیم و هیچ چی را نبینیم تا کم کم یاد بگیریم فقط خدا را باید دید و فقط کار خدا را باید کرد . . . .
............................................................................................................................................
این را یقین دارم: 
آدمی که شعر می نویسه شاید حقیقت و زیبایی طبیعت را دیده باشه و سعی کنه با الفاظ و کلمات آهنگین اون ها را وصف کنه و زیبا جلوه بده ولی یه نقاش، یه نقاشی که زیبا می کشه نه تنها زیبایی را دیده بلکه اون را دریافته و تونسته روی صفحه ی سفید قلبش اون را ترسیم کنه و بعدش روی صفحه ی دفتر بکشدش و این یعنی کلی فاصله داره شاعر تا به نقاش برسه . . . .
نمی دونیم فلسفمون از نوشتن چیه ولی دوست داریم خاطراتمون را از دوران جوانی بنویسیم شاید که در بزرگی بخونیم و یاد این دوران خوب بیفتیم 
خدایا شکرت واسه این کشتی ها و کشتی نشینا . . .
الحمد لله
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۳۷
معرفت جو

ههه دیروز تو راه یه عالمه ماشین بود قسمت جالبش این بود که توی بعضی از تریلیا ماشین بود و ماشینا بدون این که لاستیکاشون ساییده بشه و رنجی بکشن داشتن با سرعت به سمت مقصدشون می رفتن. مصداقش کشتی حتی اتوبوسی که دیشب ما توش سوار بودیم هم میشه

می دونید گاهی این قدر دوست دارم سوار این جور وسیله ها شم احساس می کنم یه جمع خوب دوستی، حوزه دانشجویی، هیئت دانشگاه، مجمع و کلی جای دیگه دقیقا نقش همون تریلی و کشتی را داره و جالبترش اینه که کشتی و تریلی و اتوبوس همیشه یه عالمه آدم توش سوار می شه یعنی جمع یه عالمه آدمه نه یکی و دو تا واسه همین هم عاشق جمعای بزرگم . . . .

تو دعای مکارم الاخلاق هم امام سجاد (ع) می یان کلی صفت خوب پشت هم ردیف می کنن و بعدش می گن راه حصولش بودن با جمع خوبه (واکمل ذلک لی بدوام الطاعه و لزوم الجماعه یعنی و کامل گردان آن را بر من به دوام طاعت و ملازمت جماعت) و یا تو دعای ابوحمزه ثمالی می یان یکی از دلایل کسالتشون تو وقت حرف زدن با خدا و عبادت را دوریشون از جمع خوب می گن (او لعلک فقدتنی من مجالس العلماء فخذلتنی یعنی و یا شاید در مجالس علماء نیافتیم  و مرا واگذاشتی) 

یا این قدر به نماز جماعت و غیره توصیه می شیم . . . 

خلاصه امیدوارم تمام جمعای دوستی دنیا روز به روز دوستیشون عمیق تر بشه و وسعت پیدا کنه گاهی برای ثبوت دوستی باید دل های همدیگه را بخریم و چه قدر این دل خریدن ارزشمنده . . . .

دیروز یه اتفاق با حال دیگه هم افتاد و اون این بود که یه کوچولو داشت گریه می کرد بهش یه شکلات دادن گریش صاف وایساد در یه لحظه کلی خندیدیم و با خدامون گفتیم خدایا دمت گرم یعنی وقتی ما هم گریه می کنیم همین جوری بهمون شکلات می دی و نازمون را می خری و انگار نه انگار ناراحت بودیم :) . . . .

خدایا شکرت

ان شاالله همه آدمای خوب روز به روز دوستی هاشون عمیق تر بشه و دامنه دوستیشون گسترده تر

خدا، خیلی خدای رحمت و مهربونیه، خیلی . . . ، دم خدا گرم . . . . 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۱۶
معرفت جو

امروز بیشتر از همه به خاطر استاد ناراحت بودم و ناراحتیشون را از اعماق قلبشون می تونستم احساس کنم واسه همین اصلا آروم نبودم و نمی تونستم آروم باشم مثه یه باغبونی که تموم محصولاتش را آب می بره :(((((

واسه همین صبحی یه بند از 7 صبح دارم مقاله می نویسم کاربرد اعداد فیبوناچی در طراحی چیدمان دپارتمان های با مساحت مختلف

این که موضوعش از کجا اومد و چی شد به این فکر افتادیم بماند ولی همین بس که خدا در چیدن زیباترین مخلوقاتش در کنار هم از عدد فیبوناچی استفاده می کنه و مستطیل طلایی . . . .

امیدوارم این کارم مرهمی باشه بر غم استاد . . . 

خدایا ببخش

استغفرلله ربی و اتوب الیه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۳۰
معرفت جو
و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها . . . 
گاهی وقتا با خودم می گم برای آدمی که تمام راه ها را بستن فقط راه روستا می مونه :) این که بره و کشاورزی راه بندازه، آخه اول اول اون رزق طیب و حلالی که گفتیم بر می گرده به نیت و قربت الی الله دل کشاورزی که دونه ی کوچیک را با تمام عشق و محبتش در آغوش خاک می خوابونه و با خاک روی نازنینش را می پوشونه و تو دلش با خودش زمزمه می کنه که راست گفت خالق دانه که " افرایتم ما تحرثون؟ ءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون " "آیا هیچ درباره ی آن چه که کشت می کنید اندیشیده اید؟ آیا شما آن را می رویانید یا ما می رویانیم ؟" و بعدش با آب محبت و عشق سیرابش می کنه . . . 
دقیقا مثه کاری که امام علی (ع) کرد اون وقت همون باغ و همون نخلستانا می شه محل ارتزاق کلی دانشجو و دانش آموز امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و میوه علم و رستگاری می ده . . . . یعنی می شه یه رزق حلال و طیب . . . 
ولی خب اگه این طوریه همه برن کشاورز شن!!! جواب اینه که نه عزیز خدا به هر کسی توانایی هایی داده و در قبال اون سطح از علم و دانش و قدرت و ایمان و ثروت مسئوله اون دنیا ازش سؤال می شه که آیا با توجه به امکاناتی که داشتی وظیفت را در قبال بندگان من انجام دادی اگر کوتاهی کردی برای چی؟
واسه همین هم این قدر امام ها در گرفتن حقشون تلاش می کردن چون مسؤل بودن اون وقت یه سری آدم جاهل که فقط جلوی چشمشون را می بینن یه سری چیزا را نمی فهمن . . .
نمی فهمن که بدبخت اگه خدا می خواد امام (ع) امامت مردم را بکنه واسه اینه که همین تو سعادت مند شی همین تو هم دنیای خوب و شادی داشته باشی هم آخرت خوبی داشته باشی. . . 
نمی فهمن که امام (ع) هم شادی تو براش مهمه هم شادی اطرافیان تو امام (ع) یه جامعه شاد می خواد نه یه فرد. امام (ع) امت را می بینه نه توی محض را . . . 
مرغ فهمت را پرواز بده و بفهم که دنیا فقط همین قفس نیست یه هستی بزرگه . . . اون وقت این انسان هایی که بعدش خودشون می گن اگر فکر می کردیم الان این جا نبودیم همینا امام (ع) را از مرتبه ای که خدا براشون قرار داده ازل می کنن . . . 
می دونید دنیا یه زنجیره است و همه ی دنیا برای خدمت به توست پس تو باید بذاری که هر کی با توجه به توانایی و استعدادی که داره خدمتش را انجام بده تا تو زندگی شادی داشته باشی
اگر تو همه ی دنیا را در خدمتت ببینی و بفهمی برای توست دیگه حسد معنی نداره، خود بزرگ بینی معنی نداره، تفاخر معنی نداره چون هر چی تو داری برای خدمت به خلقه و در قبالش مسؤلی و هر چی هم دیگران دارن برای خدمت به توست و اگر عاقل باشی دوست داری به ثمر بشینه . . . .
یه فرق جالب هم بین غذای آماده و پختنی وجود داره توی غذای پختنی تو مواد را می دونی اندازش را می دونی طبع خودت را می دونی و مثه یه پزشک و مادر که جونت برات مهمه اون را آماده می کنی ولی غذای آماده نه فقط می خوریش . . . 
امروز می شد آسمون را تو زمین دید  . . . 
ما بلیط نداریم ولی با خودمون می گیم اگه قرار باشه اون تاریخ مشخص خونه باشیم خونه هستیم :) توکلت علی الله فهو حسبه
ماشاالله کان لا حول ولا قوه الا بالله علی عظیم
راستی ما از امروز باید دوباره فازی تمرین بنویسیم و یه ذره هم برای دکتر مطلب آماده کنیم ان شاالله فردا هم می ریم جمکران جمعه هم ان شاالله می خواییم بریم کوه دو تا متن هم موظیم تایپ کنیم واسه همین چند روزی نیستیم . . . .
در پناه حق
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۳۰
معرفت جو

می دونید چیه امروز سر کلاس زنجیره عرضه داشتیم با خودمون فک می کردیم که یه زنجیره ساده کلی فکر می خواد و اصول داره و . . . 

کلا مدیریتش خیلی پیچیده و سخته . . . 

البته به زبون علمی . . .

فکر کنید قرار باشه از یه خیابون رد شید اون وقت چشمتون این چشم که خدا داده نباشه یعنی قرار باشه به خاطر رد شدن فاصله ی بین ماشین و خودتون را تخمین بزنید سرعت اون را حدس بزنید طول خیابون را حساب کنید اون وقت سرعت خودتون را محاسبه کنید، سرعت نسبی خودتون و ماشین را حساب کنید تازه بعد از کل این محاسبات نتیجه بگیرید که حالا میشه از خیابون رد شد یا نه . اگر بیش از یه ماشین هم تو خیابون باشه که کار سخت تر هم میشه . . . .

اون وقت خدا این محاسبات را در یک چشم به هم زدن یا مدت کمتری برای ما می کنه و ما به صرف دیدن ماشین و خیابون می فهمیم باید رد شیم یا نه . . . .یعنی خدا بهمون چشمی داده که این محاسبات را راحت می کنه و ما اصلا فکر هم نمی کنیم . . . 

گاهی می گم اگر برای کارهای دیگه مثلا همین مدیریت زنجیره عرضه یه همچین چشمی داشتیم دنیا چی می شد، آخه اصلش هم وجود همچین چشمیه یعنی همون علم لدنی و ما همچنان مشتاقیم بدونیم راه حصولش چیه . . . .

یکی از دوستامون چشماش را لیزر کرده دیگه عینک نمی زنه شماره چشمشون هم بالا بود یعنی میشه یه وقت بشه که ما هم چشم دلمون را خدا لیزر کنه و مجبور نباشیم عینک بزنیم . . . 

توی یه خطبه از نهج البلاغه مطالب قشنگی بود . . . .البته نهج البلاغه همش عالیه . . . 

طاعت و بندگی خدا را پوشش جان خویش سازید نه جامه ی پیکر خود، و در عمق جان فرمانبردار حق باشید نه فقط در ظاهر. 

هر کس به دامن تقوا چنگ زند سختی هایی که بدو نزدیک گشته از وی دور گردد، اموری که بر کام وی تلخ گردیده شیرین شود، امواج فتنه هایی که گرداگردش را فرا گرفته از او فاصله گیرد، دشواری هایی که وی را به رنج انداخته برایش اسان شود، ابر کرامت که از بارش ایستاده بود بر وی ببارد، توسن رحمت که از وی رمیده بود به او روی آورد، چشمه سار نعمت که خشک گشته بود برایش روان گردد، و آسمان برکت که قطره قطره باریده بود سیل آسا ببارد. (قسمتی از خطبه 198)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۳۹
معرفت جو

ما هنوز در حمد خدا موندیم :)

و اون هم آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین :)

امروز تو یک آیه دیگه خوندیم: یا ایها الذین امنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم واشکروا لله ان کنتم ایاه تعبدون (آیه 172 بقره)

یعنی اگر راست می گید و فقط خدا را می پرستید از طیباتی که خدا نازل کرده بخورید و خدا را شکر کنید، البته تو آیه بعدش هم گوشت خوک و خون و آن چه را که نام خدا برش برده نشده را خدا حرم کرده . . . .این واژه های "ایاک و ایاه" توی دو تا آیه جالبه :)

حاج آقا خوش وقت هم درباره صراط مستقیم حرفای قشنگی زدن این که مستقیم از استقامت و پایداری می یاد . . . 

یه آیه دیگه هم داریم واستعینوا بالصبر و الصلوه . . . .این هم قابل تأمله . . .


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۱ ، ۰۷:۱۱
معرفت جو

بهار که می شود تبارک الله احسن الخالقین را جور دیگری باید گفت . . . 

بخواهی یا نخواهی، نسیم بهاری بر تو می وزد و صدای زیبای پرندگان گوشت را می نوازد و صدای شر شر آب، تمام هستی ات را تمام حال و احوالت را دگرگون می کند. . .  

بخواهی یا نخواهی چشمه ی وجودت از نو می جوشد و خود به خود لجن هایش را پس می زند و زلال ترین آب ها را بدرقه ی نگاه های با اشتیاقت می کند. . . 

بخواهی یا نخواهی تمام هستی سرود زندگی می خواند و تو مهمان طبیعت می شوی طبیعتی که تا چند روز پیش ملتمسانه دست های تهی خود را به سوی آسمان بلند کرده بود و با خالق خود از نیستیش می گفت . . .

بخواهی یا نخواهی خدا دستان تهی رو به آسمانشان را با شکوفه های زیبا می آراید که بار دیگر به طبیعت نشان دهد که ادعونی فستجب لکم . . . .

بخواهی یا نخواهی تمام احوال متحول می شود حتی حال تو و مگر می شود در جشن شادی و بخشش خدا بود و شاد نبود . . . 

بخواهی یا نخواهی خدا مهربان ترین مهربانان است و با مهربانی خود قلب تو را نیز مهربان می کند و روح جریان می یابد در جان تو خواه زنده باشی یا مرده 

بخواهی یا نخواهی خدا در بهار تو را نیز زنده می کند . . . 

بخواهی یا نخواهی خدا رب توست و چه خوب ولایت تو را برعهده گرفته و حواسش هست، حواسش به همه چیز است حتی به هسته ی کوچک تا همیشه الکترون هایی باشند تا بگردند به دور هسته . . . .

مطمئن باش که خدا وقتی حواسش به هسته است  به تو که خلیفه ی خدایی و جهان را برای تو آفریده بیشتر از همه حواسش هست . . . .

تو نیز به یاد خدا باش به یاد آفریننده ی هسته که در دل آن نیز محبتش را هویدا می کند . . . .:)

کم کم داره بهار میشه . . . :))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۰۶
معرفت جو

زمام امور دیشب از دستمون خارج شد . .  . ولی الحمدلله میشه این جا حذف و اضافه کرد . . . 

یه بازی کامپیوتری همه کامپیوترا دارن از اینایی که بمب داره اگه انتخابش کنی می بازی :) گاهی فکر می کنم زندگی ما هم همینه بعضی از قدم ها را که انتخاب می کنیم یه عالمه خونه دیگه هم واضح میشه ولی بعضی از قدما تنها خونه های محدودی را باز می کنه. توی هر قدم با یه ذره فکر کردن می تونی تشخیص بدی که خونه بمب داره و یا نه ولی نمی تونی بگی با قدم گذاشتن تو این خونه چقدر خونه ی دیگه قراره باز شه یعنی شاید درصد باز شدنش تنها بستگی به این داره که خدا چقدر کارت را بپذیره . . . 

بعضیا خیلی تند تند قدم می ذارن و سرعت فکر کردنشون تنده بعضیا هم یواش یواش، آروم آروم راه می رن . . . 

هرچند که فکر می کنی ولی هر قدمی که بر می داری، هم باید با بیم باشه و هم با امید . . . 

فقط فرقش با دنیا اینه که اگه پات رو بمب بیاد دنیات و بازیت تموم نمی شه البته شاید گزینه شروع بازی نو را هم بشه با همون توبه و یا بازی دوباره بی توبه مثال زد . . . 

ولی فضای بازی محدوده یعنی تعداد خاصی خونه داره مثه عمر ما ولی اینکه سرعت تو روی زود تموم شدنش و یا دیر تموم شدنش تأثیر داشته باشه را هم فقط خدا می دونه . . .  

خلاصه بازیه دیگه . . . 

قدیما فکر می کردیم آدم باید نماز بخونه تا کاراش درست بشه ولی حالا در کنار این می گیم هدف از خلقت شاید این باشه که آدم باید کارای درست بکنه تا بتونه نماز بخونه .  . . .

این نماز گویا اسراری توش نهفته است اسراری که خیلی شگرف و بزرگه خیلی . . . 

در پناه حق

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۱ ، ۱۳:۱۱
معرفت جو