آرام بخواب ای پاکترین پاکان روزگار
آرام و آسوده بخواب ای آن که در دنیایت از فراق یار هیچ شبی را آسوده نخوابیده ای، حال آسوده بخواب ای عزیز خدا
اکنون با قلبی آرام و یادی تهی از دنیایی پست در آغوش خاک جای گیر و به دیدار محبوبی شتاب که به انتظار دیدار توست و در میان بندگان صالحش منزل گزین
حال آرزویت برآورده می شود و در دیاری جای می گیری که دیگر نه رنگی از سیاهی است و نه ترس از گناه، حال سبحان الله را با فهم عرشیان می گویی و با لذت قدسیان، حال آن جا همه با تو و همزبان تو الحمدلله را تقریر می کنند. . . حال دیگر نه تو غریبی و نه دیگران ناآشنا . . . همه رفیق اید و هم دل و چه زیبا بر زبان می آورید نام خدای دل را . . .
خوشا به حالت که حال، عمری را می توانی در آسودگی باشی . . .
آرام بخواب ای روح آرام . . .
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی