تفسیر محبت

سنگ نوشته

تفسیر محبت

سنگ نوشته

مشخصات بلاگ

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲۰ مطلب با موضوع «ولایت پذیری» ثبت شده است

ههه . . .در ادامه ی پست قبلی این سؤال پیش می یاد اگه "نعمت" خود "رسولای خدا" هستن پس این که تو سوره ی حمد می گیم "صراط الذین انعمت علیهم" این یعنی چی؟ مگه قبلا نگفتیم تو سوره ی مریم خدا گفته این "الذین" خود پیامبران و اولیاء الله هستن مثه امام ها (علیه اسلام) پس اون نعمتی که به این "الذین" داده شده چیه؟

یعنی منظورم اینه که نمی شه که اولیاء الله هم خود نعمت باشن و هم بهشون نعمت داده شده باشه . . .

شدن که می شه ولی حاج آقایی می گفتن مثلا در زمان امام علی (علیه السلام)، آقای سلمان هم آدم خوبی بوده ولی خب اگه سلمان هم در جایگاه امیرالمؤمنینی به جای خلفای وقت قرار می گرفت باز هم درست نبود چون خدا می خواست فقط و فقط امام علی (علیه السلام) در جایگاه ولایت قرار بگیره . . . 

یعنی اون نعمت اصلی "جایگاه ولایت" و رسالته که خدا هر کی را که دوست داشته باشه و صلاح بدونه بهش این نعمت رو می ده و در اون جایگاه قرارش می ده . . .

یعنی شاید این انعام الله همون قرار دادن فرد در مقام خلیفه الله بودن و ولایت الله بودن باشه . . .

یعنی این جایگاه ولایت هست که خیلی خیلی مهمه و نباید بذاریم به جایگاه ضربه خورده بشه . . . 

در پناه حق :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۲۰
معرفت جو

تو پست شکر نعمت خدا حرف از قریه زدیم و اینکه نعمت خدا رو شکر نکردن و اسراف کار بودن و . . .

جالبه تو آیه های 13 تا 19 یس هم بحث سر همین قریه هست البته نمی دونم همین قریه یا یه قریه ی دیگه :)

جالبه اون جا هم خدا گفته یه قریه را می خوام براتون مثال بزنم داشتیم : "وضرب الله مثلا قریه کانت ءامنه مطمئنه . . ." آیه 112 سوره نحل

"واضرب لهم مثلا اصحاب القریه اذ جاءها المرسلون"

جالبه این جا شاید خدا می خواد ادامه داستان قبلی رو بگه اون جا فقط خدا خود قریه را توصیف کرده بود و گفته بود که مؤمن و مطمئن بودن از بالا پایین هم براشون نعمت می اومد ولی شکر نعمت نکردن و به گرسنگی و بدبختی افتادن

شاید این جا خدا می خواد بگه این چه نعمتی بود که شکر نکردنش باعث عذاب شد و بدبختی آخه همه که قائل به این هستن که غذا را خدا می فرسته و ماشاءالله همه تو خوردن غذا هم که کم نمی ذارن. پس اون نعمتی که ازش استفاده نشد و کفرانش شد چی بود؟؟؟؟

" اذ ارسلنا الیهم اثنین فکذبوهما فعززنا بثالث فقالوا انا الیکم مرسلون"

جالبه خدا سه تا رسول براشون فرستاده یعنی رو این رسول و لزوم بودنش تو جامعه خیلی تأکید داشته

حالا این جا کفران نعمت شروع می شه . . . نعمتی که همون بودن "رسول خدا" تو جامعه است . . .

"قالوا ما انتم الا بشر مثلنا و ما انزل الرحمن من شئ ان انتم الا تکذبون"

از این جا این آدمای قریه شروع می کنن که بابا بی خیال، تو که از خودمونی، تو هم یه بشر هستی مثه ما و . . . بعدشم می گن دروغ نگید . . . 


هی روزگار فوقع ما وقع . . . ادامه ی داستان رو هم که می دونید . . .

جالبه تو چندتا آیه بعدیش داریم که رسولان خدا بر می گردن به این آدمای قریه می گن: 

  "قالوا طائرکم معکم ائن ذکرتم بل انتم قوم مسرفون" . . .

واقعا این سوره ی حمد خیلی باحاله هم عبدش هم صراط مستقیمش هم نعمتش و . . . 

در پناه حق


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۵۷
معرفت جو

ههه . . .

یادتونه ماه رو به یه آدمی تشبیه کرده بودیم که از خودش نور نداره و همین جوری الکی دور خودش می چرخه . . . 

امروز خوندیم که مسئله چرخیدن نیست یعنی چرخیدن ایراد ماه نیست، مثلا تو حج همه دور خونه ی خدا می چرخن . . .این چرخیدن و برگشتن سر جای اول بد نیست شاید همون انا لله و انا الیه راجعون باشه آدمی که از خداست و می یاد در منازلی روی زمین می چرخه و دوباره برمی گرده پیش خدا . . . 

اون چیزی که مهمه اینه که دور چی و کی بچرخی . . . دور الله و یا دور شیطون. این مهمه . . . .همین ماه خودمون بسته به نیتش که چون معبود خداست و از اون معبودایی که به اذن خدا تموم کاراش رو می کنه . . . شاید چون ته دلش به خاطر خدا می چرخه به خاطر تحقق قضا و قدر خدا و در راستای اهداف خدا اون تشبیه در حقش ظلم باشه . . .

ماه جونم ببخشید . . . 

خدا جونم شما هم ببخشید که ماهتون رو رنجوندم . . .

در پناه حق

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۱۱
معرفت جو

بسم الله

اصلا اصلا وقت نداریم حتی چند دقیقه . .  . 

جالبه امروز که به گلمون نگاه می کردم مرکزیتش ما رو به خود جذب کرد

خیلی باحاله گلبرگایی که دقیقا چسبیده بودن به وسط گل همشون به سجده رفته بودن و عمق تواضعشون بود

هر چی گلبرگا فاصله می گرفتن و در طبقات بعدی بودن کم کم از حالت رکوع به حالت ایستاده در اومده بودن

از گلبرگای انتهایی هم نگم که کلا کاری به کار مرکز نداشتن و واسه خودشون در حال پر پر شدن و از حال رفتن بودن و از اون ور خم شده بودن . . . 


جا داشت که یک تشکر ویژه از ته قلب، از عمق وجود به یه رفیق دیرین می کردیم ولی مجال تشکر فراهم نبود . . .

یعنی خدایا شکرت واسه این هم دما و هم سفرا خدایا خیلی خیلی شکرت . . .

خدا این بنده خدا رو همیشه تو نقاط حساس زندگیمون از آسمون نازل می کنه و این بنده خدا میشه اسباب خیر رسیدن به ما . . . 

این بنده خدا هیچ وقت ما را تنها نذاشت، هیچ وقت . . . 

هی روزگار . . .

خدایا از طرف ما کلی از این بشر معذرت بخواه برای تموم تنها گذاشتنا . . . برای تموم بی وفاییا . . .برای تموم بی فکریا . . . .برای تموم لحظاتی که ما هم می تونستیم اسباب خیر رسیدن بهش بشیم و نشدیم . . . خدایا هم چنان هم می گم که برتر از ما رو برای هم نشینی با این رفیق برگزین . . . 

خدایا بهش از زمین و  آسمون خیر برسون چه بوسیله ی ما و چه بوسیله ی غیر ما . . . (این جا هم جاداره خدا بگه منتظره دعای تو بودم :) )

خلاصه حق خیلیا رو تو زندگی اون جوری که باید ادا نکردیم، حق الله، حق مادر، حق پدر، حق برادر، حق آموزگاران و حق رفقای نزدیک . . . .

خدایا خودت ما رو در ادای حق یاری ده . . . 

کلی حرف دارم برای گفتن ولی مجالش نیست فقط همین که

خدا خیلی عزیزه . . .

اگه پای خدا وایسی صد برابرش پات وای میسته

اگه تو دوستیت باهاش مرام بذاری صد برابرش برات مرام می ذاره

اگه باوفا ببیندت و بییابدت صد برابرش وفا می کنه

اگه یه کار براش بکنی صدتا کار برات می کنه

اگه عاشقش بشی بدجوری باهات عشق بازی می کنه . . . . 

البته این صد؟، صد مضاعف بود نه صد واقعی :) 

در پناه حق

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۴۸
معرفت جو

بسم الله الرحمن الرحیم

داستان را ادامه می دیم خلاصه به این جا رسیده بودیم که اینا قبول نکردن ولی مجبور شدن ساکت شن و اطاعت کنن البته سکوتشون هم لابد برای این بود که جایگاه ولایت نبی هنوز الحمدلله محکم بود و اینا اون قدر قدرت نداشتن که بخوان کاری کنن

"فلما فصل طالوت بالجنود قال ان الله مبتلیکم بنهر فمن شرب منه فلیس منی و من لم یطمعه فانه منی الا من اغترف غرفه بیده فشربوا منه الا قلیلا منهم"

جالبه این جا خود حضرت طالوت (علیه السلام) می گن حواستون باشه دارید آزمایش می شید حتی خودشون می گن که آزمایشه چی هم هست

 آخه خدا خیلی مهربونه و عاشق آدماشه خدایی که برای اینکه می دونه ماشین خطرناکه برای این که آسیبی به بنده هاش نرسه اول ازشون امتحان رانندگی می گیره تا مطمئن شه می تونن درست رانندگی کنن و بهشون آسیب نمی رسه یا خدایی که 10، 12 سال به آدم درس می ده و ازش امتحانای مختلفی می گیره تا یه خونه، سد و جاده و  . . . را درست بسازن تا رو سر بنده هاش خراب نشه این جور خدایی اصلا رسمش نیست که خودش داوطلبانه به بنده هاش آسیب برسونه . . .

خلاصه حضرت طالوت می گن این نهر وسیله ی آزمایشه اگه ازش آب بخورید از من نیستید جالبه که به نهر هم آزمایش شدن آخه آدم وقتی آب می خوره در تموم جونش آب نفوذ می کنه و به آدم یه روح دیگه می ده یعنی تمام قوا را به کار می اندازه حالا برای این جنگ تمام قوا باید به جای زنده شدن با آب نهر با آب محبت اطاعت از "ولی" سیراب شن . . .البته یکی دو دست آب مشکلی نداره دیگه خدا این قدرا هم سخت گیر نیست ولی خب باز همون آدما که هیچی سرشون نمی شه شروع می کنن به آب خوردن 

" فلما جاوزه هو و الذین معه قالوا لا طاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده" 

باز این آدما کارشکنی می کنن و می گن ما زورمون به جالوت نمی رسه نه خیر زورتون می رسید وقتی بهتون می گن نخورید گوش نمی دید دیگه می خورید آخر عاقبت کار همین می شه در یه سری آیات دیگه داریم مثه همین آدمایی میان به پیامبر (صل الله علیه و آله) می گن شما برید جنگ ما نمی یاییم بالاخره می دونی که ما زن و بچه داریم کسی حواسش به خونمون نیست تو که در جریانی خدا هم خوب حالشون را می گیره به پیامبر(صل الله علیه و آله) می گه بی خیال اینا همون بهتر که نمی یان وسط جنگ کی می خواد اینا را جمع کنه همون بهتر که اصلا جلوی چشمتم نباشن . . .

قالوا الذین یظنون انهم ملقوا الله کم من فئه قلیه غلبت فئه کثیره باذن الله و الله مع صابرین 

این جا به اون آیه "واستعینوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الا علی الخاشعین الذین یظنون انهم ملاقوا ربهم " . . . .توجه کنید

یعنی دم این بنده های خدا گرم. می گن خیلی وقتا اتفاق افتاده که جمعیت قلیل بر جمعیت کثیر پیروز شده آخه این جمعیت زیاد همشون سیاهی لشکرن تو یه آیه دیگه داریم   "لا یقاتلونکم جمیعا الا فی قری محصنه او من وراء جدر بأسهم بینهم شدید تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی ذلک بأنهم قوم لا یعقلون" آیه 14 سوه حشر

یعنی این منافقا، این آدم بدایی که جلوی آدم خوبا قرار می گیرن فقط بلدن پشت پرده داد و بیداد کنن وگرنه کاری ازشون بر نمی یاد شما فک می کنید اینا جمعشون جمعه ولی چون قلباشون پراکنده است هیچ کاری ازشون ساخته نیست . . . برای اینکه عقل به کار نمی بندن . . . 

خلاصه آدم خوبای سپاه حضرت طالوت (علیه السلام)  مثل یک بنیان مرصوص که قلبشون با هم گره خورده وای میستن جلوی یه سیاهی لشکری که دلاشون اصلن به هم نچسبیده تازه پراکنده هم هست و پیروز می شن . . . . 

حالا این آدم خوبا کین آدمایی که از نماز و صبر استعانت گرفتن، اینایی که خاشعن و می دونن ملاقات با پروردگار وجود داره این قدر هم از صبر کمک گرفتن که خدا لقب صابر را بهشون داده تازه جالبه می دونن صبر حد و مرزی نداره برای همین تو آیات بعدی باز هم از خدا صبر می خوان . . .

آیه می گه: " و لما برزوا الجالوت و جنوده قالوا ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین "

جالبه کافرین هم معرفه است یعنی این کافرین شناخته شده ان برای قوم . . .

فهزموهم باذن الله و قتل داود جالوت و ءاته الله الملک و الحکمه و علمه مما یشاء و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ولکن الله ذو فضل علی العالمین

یعنی آخرش به اذن خدا پیروز شدن و حضرت داوود (علیه السلام) جالوت را کشت و تو آیات قبل گفته شد خدا به هر کی بخواد ملک و فرمانروایی می ده برای همین خدا خواست به حضرت داوود (علیه السلام) ملک و فرمانروایی و علم و حکمت بدهه بعدشم خدا می گه هر وقت آدم خوب و آدم بد پیدا شد آدم بدا را به کمک آدم خوبا از بین می برم وگرنه روی زمین فساد می شه و الله دارای فضل و بخششه بر جهانیان . . . .

تا داستانی دیگه خداحافظتون باشه :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۶:۵۳
معرفت جو

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه 246 تا 251 سوره ی بقره البته قبلش آیه 44 و 45 بقره

واستعینوا بالصبر و صلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین، الذین یظنون انهم ملاقوا ربهم و و انهم الیه راجعون . . . . 

حالا بذارید این داستان را شروع کنیم البته عربیش را  . . . .

الم تر الی الملا من بنی اسرائیل من بعد موسی اذا قالو لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبیل الله  قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقاتلوا

آیه می گه در زمان بعد از حضرت موسی (علیه السلام) یه عده می یان به نبی بعد از ایشون می گن برای ما یه فرمانده مشخص کن تا بریم بجنگیم مسئله ای که این جا واضحه یعنی اولا نبیشون را قبول داشتن و می دونستن اگه کسی در مقام تعیین فرمانده باشه همین نبی هست و دومین نکته شاید اینه که نبی بنده خدا خودش می دونسته اینا آدمی نیستن که ولایت یه آدمه دیگه را بپذیرن بالاخره نبی خدا بوده و به امتش اشراف داشته 

قالوا و ما لنا الا نقاتل فی سبیل الله و قد اخرجنا من دیارنا و ابنائنا

این جا هم یعنی بر قوم واضحه که باید برن جنگ یعنی قوم با تموم وجود فهمیدن که وقت جنگه چون از خونشون و آشیونشون بیرونشون کردن حالا می رسیم به

فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم و الله علیم بالظالمین

یعنی وقتی قرار شد بجنگن جنگی که مطمئن بودن به لزومش و خودشون از نبیشون خواسته بودن براش فرمانده مشخص کنه خودشون "تولوا" کردن نمی دونم سه حرف اصلیش چیه اما اگر و-ل-ی باشه مثل "ولی" خیلی باحاله یعنی شاید این واژه به طور غیر مستقیم می خواد برسونه اینا در امر انتخاب "ولی" پشت کردن در ادامه داریم

و قال لهم نبیهم ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا 

یعنی نبیشون گفت الله طالوت را به فرماندهی برگزیده یعنی من هم نه، الله خودش طالوت را برگزیده

قالوا انی یکون له الملک علینا و نحن احق بالملک منه و لم یؤت سعه من المال

خیلی جالبه یعنی اینا با خودشون فک کرده بودن گفته بودن خب حالا باید جنگ کرد از طرفی با عقل خودشون گفته بودن ما که مال مون بیشتره و به فرماندهی سزاوارتریم بیاییم خودمون بریم پیش آقای نبی بگیم برامون فرمانده مشخص کنه که کارمون هم شرعی باشه و هم جنگی کرده باشیم و . . .. .بعدشم جلوی حضرت نبی که چه عرض کنم جلوی خدا وای میستن و خودشون را صاحب علم تر می بینن. . . .اینا از همون اولم فک نکنم خدا و نبی شون را در اون جایگاه انتخاب فرمانده می دیدن. . . 

قال ان الله اصطفه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم و الله یؤتی ملکه من یشاء و الله واسع علیم. 

یعنی باز دوباره نبی شون تأکید می کنه که الله ایشون را انتخاب کرده ها و بعدش می گه برای این که قانع بشید به این بنده خدا جناب طالوت هم علم داده هم از نظر نیروی انسانی و فیزیکی قوی تره یعنی جنگ علم و اندیشه و توان فیزیکی می خواد پول و مال را میشه یه کاریش کرد بعدشم می گن خدا به هر کی بخواد فرماندهی ملکش را می ده  . . . خدا علیم و واسع است. . . . 

و قال لهم نبیهم ان ءایه ملکه ان یأتیکم التابوت فیه سکینه من ربکم و بقیه مما ترک ءال موسی و ءال هرون تحمله الملائکه ان فی ذلک لأیه لکم ان کنتم مؤمنین

بعدش باز هم برای اطمینان گفتن که او برای شما تابوتی را می یاره که توش آرامش از طرف پروردگارتونه وسیله آرامش جالبه شاید جنگ آرامش هم می خواد البته آرامشی از جانب خدا که باهاش بشه تو لحظه های حساس تدبیر کرد و تصمیم گرفت. البته به همراه چیزهایی که از خاندان حضرت موسی (علیه السلام) و حضرا هرون (علیه السلام) باقی مونده و فرشته ها حملش می کنن یعنی شاید یه جورایی می خواد بگه ولایت حضرت طالوت بر می گرده به ولایت حضرت موسی (علیه السلام) و ولایت الله و باید قبول کنید. . . . واژه ی تابوت و واژه ی سکینه خیلی قابل تأمله . . . 

فعلا در پناه حق 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۵۴
معرفت جو

از دیشب تا امروز با سه کلونی آشنا شدیم :) اولیش مورچه ها بود یه عالمه مورچه افتاده بودن رو یه تیکه کوچیک بیسکوییت و با نظم و هماهنگی تموم داشتن منتقلش می کردن به خونه خیلی جالبه چون همشون یه جا زندگی می کردن و آشیونه یکسانی داشتن و اهدافشون مشترک بود و محل ارتزاقشون یکی بود تو راه که همدیگه را می دیدن به هم نشونی بیسکوییت را می دادن و یار جمع می کردن و خیلی منظم تا صبح کل بیسکوییت را منتقل کردن به خونشون بیسکوییت هم الحمدلله بزرگ بود و همشون را کفاف می داد . .  . خلاصه صبحی هیچ اثری ازش نبود . . . نه از بیسکوییت نه از مورچه ها یعنی همین که کارشون تموم شد دیگه مزاحم ما نبودن و رفتن . . . 

کلونی بعدی صبحی کلاغا بودن اونا یه دسته بودن که اومدن سر سفره ی خدا و داشتن غذاشون را می خوردن غذا برای اونا هم به اندازه بود ولی هیچ کدومشون خونه نبردن و شاید اصلا خونشون یه جا نبود منظورم از خونه جامعه ایه که دغدغه هم را دارن و سیری و گرسنگی همدیگه براشون مهمه، شاید چون هدفشون یکی نبود اصلن لزومی هم نمی دیدن که برگردن و تو راه به بقیه بگن غذا هست . . . 

بعدیش گنجشکا بودن این دفعه برای اینا غذا هم نبود و نه به هم کمک می کردن نه هم بی تفاوت بودن بلکه تو سر و کله ی هم می زدن برای یه دونه غذا . .. . 

مورچه ها همیشه با همن و همیشه خدا حواسش بهشون هست و بهشون یه عقل داده که حتی تو تابستون برای زمستونشون غذا جمع کنن، یه جمع خیلی بزرگ که تو یه لونه زندگی می کنن و تحت فرمان ملکه ان یعنی در واقع ملکه مادر همشونه و دل های مورچه ها را با مهر و محبتی که خدا بهش داده به هم وصل کرده تا همیشه غمخوار هم باشن و حواسشون به هم باشه، فک کنم اگه یه روزی یه مورچه قرار باشه تنهایی غذا بخوره کلی عذاب وجدان بگیره و فک کنم اینا هم تشییع جنازه داشته باشن . . . البته بماند که خود مورچه چه خلقت عظیمی داره ما برای اینکه یه پاک کن را به قطعه کوچیکی به اون اندازه تبدیل کنیم کلی زحمت می کشیم اون وقت خدا با تیغ جراحی میکروسکوپی تو دل این مورچه ی خیلی کوچیک قلب و شش و ریه و صدتا چیزه دیگه قرار داده همون بدن کوچیک را بند بند کرده و هر بندی واسه خودش عظمتی داره، چشمای کوچیکی قرار داده تا باهاش ببینن و پاهای نازکی که آدم با خودش می گه چه جوری این پای ظریف روی زمین سخت راه می ره و نمی شکنه و رو زمین استواره . . . .کلا ما به این مورچه کوچیک با عظمت ارادت خاصی داریم و خیلی دوستش داریم یعنی عاشقشیم :)

تازه اعتمادشون به هم هم خیلی جالبه دیشب هرچی راه را می دیدیم منحنی بود یعنی یه راه صاف برای رسدینشون به بیسکوییت وجود داشت ولی همه همون راه منحنی را می رفتن چون به هم اعتماد داشتن، چون به اون راهنمایی که خدا تو دلشون گذاشته (بهش می گن فرمون :) ) اعتماد داشتن و  شاید اگه این اعتماد نبود و هر کدوم واسه خودشون می رفتن کلی گم می شدن و به بی راهه می رسیدن. این جوری شاید همشون یه مسیر طولانی تری را طی می کردن ولی چون درصد مورچه هایی که این جوری به خاطر اعتماد به خدا، به بیسکوییت می رسیدن بیشتر بود، درنهایت زمان کمتری را طی می کردن برای جابه جایی بیسکوییت نسبت به وقتی که هر کی صراط خودش را برای رسیدن به بیسکوییت می رفت و شاید این صراط همون صراط مستقیم، استقامت روی راه و پایداری بود. . . . عزیزم . . . .چه قدر اعتماد و وجود روح یکپارچه خوبه . . . .

اما در مورد کلاغا، تا اون جایی که بچه بودیم با خانواده می رفتیم پارک یادمه کلاغا آپارتمان نشینن یعنی تعدایشون رو یه درخت زندگی می کنن گاهی با هم می یان با هم می رن (البته واقعا منظوری نسبت به انسانا نداریما چون انسان ها می تونن در زمره هر سه کلونی قرار بگیرن) کاری به کار هم ندارن کلا سرشون تو کار خودشونه البته نمی دونیم وقتی قار قار می کنن به هم چی می گن ولی خب گویا با هم حرف می زنن. . . .البته بماند همین کلاغ موجودیه که به قابیل یاد داد که چه جوری جناب هابیل را در آغوش خاک بسپاره و ما به این موجود بزرگ هم جسارتی نمی کنیم . . . کلا زیاد کاری به کارشون نداریم . . . 

جماعت بعدی جناب گنجشکه البته ما خیلی دوستشون داریم خیلی موجود باحالیه مخصوصا وقتی با هم بازی می کنن تا حالا چند بار دیدم روی هم سوار می شن و کلی جیک جیک می کنن کلا به پر و پای هم خیلی می زنن ولی اغلب خونه ی جدا دارن و تنها زندگی می کنن . . . واسه همین هم برای یه لقمه نون تو سر هم می زنن . . . البته این وجهیه که ما ازشون دیدیم . . . . 

.......................................................................................

یه بافتنی خیلی قشنگ خیلی باحاله خیاطش یه رو می زنه یه زیر، یه رو، یه زیر، یه رو یه زیر شاید خدا هم وقتی بخواد یه آدم خوب ببافه همش یه رو می زنه یه زیر . . . .

.......................................................................................

همیشه ورود و خروج خیلی سخته تو هر کاری (به قول استاد پایایی مون همشون از نمودار وان حموم پیروی می کنن). . . .

..................................................................

در پناه حق

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۲۰
معرفت جو
یعنی عاشق خدام . . . .
امروز حاج آقا می گفت معاویه هم نماز شب خون بوده!!! چرا؟ چون ولیش که شیطون باشه دیده برای این که معاویه بتونه جلوی امام علی (ع) وایسه باید خودش را خیلی قبول داشته باشه واسه همین باید نماز شب بخونه . . . .یا خوارج همشون قرآن را از بر بودن . . . .
خیلی جالبه فاصله ی بین درک و فردوس یه نیته، این که نیتت قربت الی الله باشه یا قربت الشیطون اینکه ولیت خدا باشه یا شیطون . . . 
در یه طرف امام علی (ع) را داریم که مثله آب رودی که حاصل از آب شدن پاکترین و سفیدترین برفای کوه های بلند و دور از دسترس هر پلیدی و آلودگیه، و با جریان یافتنش طبیعت سیراب می شن و با طراوت و شاد . . . 
و در طرف دیگه معاویه را داریم که حاصل جوشیدن مواد مذاب کوه های آتشفشانه و عینه پلیدی و سیاهی و با جاری شدنش هر چی سبزه و گل و گیاهه می سوزه و خاکستر می شه و سیاه و سیاه . . . .
اینا واسه اینه که اون مبدأشون، اون ولایتشون مشکل داره . . . .
خیلی خدا این خوف و طمعا را دوست داره و چند جای قرآن تکرار کرده که ای بنده ی من بنده های خوبه من هر گامشون را با بیم و امید می ذارن و تهش اینکه کاره قبول درگاه حق باشه یا نه فقط با خداست . . . . دنیا خیلی پیچیده است . . . 
..................................................................................................................................................
می دونید چیه پیرو پست قبلی یه چیز را باید اضافه کنم علاوه بر این که خدا جماعت را دوست داره، می خواد جماعتش حتما ولی داشته باشه مثه راننده اتوبوس، یکی که مسیر را خوب می دونه نه یه بار نه دو بار بلکه چند بار مسیر را رفته، زیر و بم کار را می دونه به عین الیقین رسیده و می تونه با سرعت گاز بده و بره اگه سرعت راننده و اتوبوسش کمتر از مسافرای توش باشه که تموم مسافرا از اتوبوس پرت می شن بیرون، این که نمی شه . . . بعدش همش خدا می گه آدمایی که زیر بار ولایت من نمی رن اونایی هستن که خلیفه من را روی زمین قبول ندارن  "ذلک بانه کانت تأتیهم رسلهم بالبینات فقالوا ابشر یهدوننا فکفروا و تولوا و استغنی الله و الله غنی حمید (آیه 6 سوره تغابن)" می گن آیا یه بشر می خواد ما را هدایت کنه؟ یکی نیست بهشون بگه خب پس چرا سوار اتوبوس می شید؟ یا چرا مدرسه مدیر می خواد؟ یا چرا حرف پدرتون را گوش مید؟ چون اینا صلاحیت دارن خب پیامبر (ص) و ائمه (ع) هم صلاحیت دارن . . . .
..................................................................................................................................................
جالبه وقتی بچه بودیم می گفتن نماز بخونید نماز ستون دینه و شما را به همه جا می رسونه الانم که 20 و اندی سال داریم می گن نماز بخون نماز ستون دینه و شما را به همه جا می رسونه ولی فرقش اینه که الان باید با توجه بخونیم و بدونیم داریم به زیارت کی می ریم، خدایی که مالک تمومه عالمه . . . نکته جالب دیگه اینه که خدا آسمون ها با اون عظمت را بدون ستون آفریده و کلی تو قرآن واسه همین بی ستون بودن گفته کار خیلی بزرگی کردیم و الحق که راست گفتن چراکه ما واسه یه خونه ی کوچیک 10 تا ستون می زنیم نکتش این جاست که دین خدا چه عظمتی داره که ستون می خواد و نماز چه ستون قویی هست که یک تنه این خیمه عظیم را نگه می داره 
.............................................................................................................................................. 
حاج آقا گفتن خوش به حال یه بچه که اصلا از عالم ما چیزی نمی دونه و کار خودش را می کنه واقعا خوش به حالش ما هم دوست داریم یه مدت بی توجه به عالم باشیم و هیچ چی را نبینیم تا کم کم یاد بگیریم فقط خدا را باید دید و فقط کار خدا را باید کرد . . . .
............................................................................................................................................
این را یقین دارم: 
آدمی که شعر می نویسه شاید حقیقت و زیبایی طبیعت را دیده باشه و سعی کنه با الفاظ و کلمات آهنگین اون ها را وصف کنه و زیبا جلوه بده ولی یه نقاش، یه نقاشی که زیبا می کشه نه تنها زیبایی را دیده بلکه اون را دریافته و تونسته روی صفحه ی سفید قلبش اون را ترسیم کنه و بعدش روی صفحه ی دفتر بکشدش و این یعنی کلی فاصله داره شاعر تا به نقاش برسه . . . .
نمی دونیم فلسفمون از نوشتن چیه ولی دوست داریم خاطراتمون را از دوران جوانی بنویسیم شاید که در بزرگی بخونیم و یاد این دوران خوب بیفتیم 
خدایا شکرت واسه این کشتی ها و کشتی نشینا . . .
الحمد لله
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۳۷
معرفت جو

ههه دیروز تو راه یه عالمه ماشین بود قسمت جالبش این بود که توی بعضی از تریلیا ماشین بود و ماشینا بدون این که لاستیکاشون ساییده بشه و رنجی بکشن داشتن با سرعت به سمت مقصدشون می رفتن. مصداقش کشتی حتی اتوبوسی که دیشب ما توش سوار بودیم هم میشه

می دونید گاهی این قدر دوست دارم سوار این جور وسیله ها شم احساس می کنم یه جمع خوب دوستی، حوزه دانشجویی، هیئت دانشگاه، مجمع و کلی جای دیگه دقیقا نقش همون تریلی و کشتی را داره و جالبترش اینه که کشتی و تریلی و اتوبوس همیشه یه عالمه آدم توش سوار می شه یعنی جمع یه عالمه آدمه نه یکی و دو تا واسه همین هم عاشق جمعای بزرگم . . . .

تو دعای مکارم الاخلاق هم امام سجاد (ع) می یان کلی صفت خوب پشت هم ردیف می کنن و بعدش می گن راه حصولش بودن با جمع خوبه (واکمل ذلک لی بدوام الطاعه و لزوم الجماعه یعنی و کامل گردان آن را بر من به دوام طاعت و ملازمت جماعت) و یا تو دعای ابوحمزه ثمالی می یان یکی از دلایل کسالتشون تو وقت حرف زدن با خدا و عبادت را دوریشون از جمع خوب می گن (او لعلک فقدتنی من مجالس العلماء فخذلتنی یعنی و یا شاید در مجالس علماء نیافتیم  و مرا واگذاشتی) 

یا این قدر به نماز جماعت و غیره توصیه می شیم . . . 

خلاصه امیدوارم تمام جمعای دوستی دنیا روز به روز دوستیشون عمیق تر بشه و وسعت پیدا کنه گاهی برای ثبوت دوستی باید دل های همدیگه را بخریم و چه قدر این دل خریدن ارزشمنده . . . .

دیروز یه اتفاق با حال دیگه هم افتاد و اون این بود که یه کوچولو داشت گریه می کرد بهش یه شکلات دادن گریش صاف وایساد در یه لحظه کلی خندیدیم و با خدامون گفتیم خدایا دمت گرم یعنی وقتی ما هم گریه می کنیم همین جوری بهمون شکلات می دی و نازمون را می خری و انگار نه انگار ناراحت بودیم :) . . . .

خدایا شکرت

ان شاالله همه آدمای خوب روز به روز دوستی هاشون عمیق تر بشه و دامنه دوستیشون گسترده تر

خدا، خیلی خدای رحمت و مهربونیه، خیلی . . . ، دم خدا گرم . . . . 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۱۶
معرفت جو
و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها . . . 
گاهی وقتا با خودم می گم برای آدمی که تمام راه ها را بستن فقط راه روستا می مونه :) این که بره و کشاورزی راه بندازه، آخه اول اول اون رزق طیب و حلالی که گفتیم بر می گرده به نیت و قربت الی الله دل کشاورزی که دونه ی کوچیک را با تمام عشق و محبتش در آغوش خاک می خوابونه و با خاک روی نازنینش را می پوشونه و تو دلش با خودش زمزمه می کنه که راست گفت خالق دانه که " افرایتم ما تحرثون؟ ءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون " "آیا هیچ درباره ی آن چه که کشت می کنید اندیشیده اید؟ آیا شما آن را می رویانید یا ما می رویانیم ؟" و بعدش با آب محبت و عشق سیرابش می کنه . . . 
دقیقا مثه کاری که امام علی (ع) کرد اون وقت همون باغ و همون نخلستانا می شه محل ارتزاق کلی دانشجو و دانش آموز امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و میوه علم و رستگاری می ده . . . . یعنی می شه یه رزق حلال و طیب . . . 
ولی خب اگه این طوریه همه برن کشاورز شن!!! جواب اینه که نه عزیز خدا به هر کسی توانایی هایی داده و در قبال اون سطح از علم و دانش و قدرت و ایمان و ثروت مسئوله اون دنیا ازش سؤال می شه که آیا با توجه به امکاناتی که داشتی وظیفت را در قبال بندگان من انجام دادی اگر کوتاهی کردی برای چی؟
واسه همین هم این قدر امام ها در گرفتن حقشون تلاش می کردن چون مسؤل بودن اون وقت یه سری آدم جاهل که فقط جلوی چشمشون را می بینن یه سری چیزا را نمی فهمن . . .
نمی فهمن که بدبخت اگه خدا می خواد امام (ع) امامت مردم را بکنه واسه اینه که همین تو سعادت مند شی همین تو هم دنیای خوب و شادی داشته باشی هم آخرت خوبی داشته باشی. . . 
نمی فهمن که امام (ع) هم شادی تو براش مهمه هم شادی اطرافیان تو امام (ع) یه جامعه شاد می خواد نه یه فرد. امام (ع) امت را می بینه نه توی محض را . . . 
مرغ فهمت را پرواز بده و بفهم که دنیا فقط همین قفس نیست یه هستی بزرگه . . . اون وقت این انسان هایی که بعدش خودشون می گن اگر فکر می کردیم الان این جا نبودیم همینا امام (ع) را از مرتبه ای که خدا براشون قرار داده ازل می کنن . . . 
می دونید دنیا یه زنجیره است و همه ی دنیا برای خدمت به توست پس تو باید بذاری که هر کی با توجه به توانایی و استعدادی که داره خدمتش را انجام بده تا تو زندگی شادی داشته باشی
اگر تو همه ی دنیا را در خدمتت ببینی و بفهمی برای توست دیگه حسد معنی نداره، خود بزرگ بینی معنی نداره، تفاخر معنی نداره چون هر چی تو داری برای خدمت به خلقه و در قبالش مسؤلی و هر چی هم دیگران دارن برای خدمت به توست و اگر عاقل باشی دوست داری به ثمر بشینه . . . .
یه فرق جالب هم بین غذای آماده و پختنی وجود داره توی غذای پختنی تو مواد را می دونی اندازش را می دونی طبع خودت را می دونی و مثه یه پزشک و مادر که جونت برات مهمه اون را آماده می کنی ولی غذای آماده نه فقط می خوریش . . . 
امروز می شد آسمون را تو زمین دید  . . . 
ما بلیط نداریم ولی با خودمون می گیم اگه قرار باشه اون تاریخ مشخص خونه باشیم خونه هستیم :) توکلت علی الله فهو حسبه
ماشاالله کان لا حول ولا قوه الا بالله علی عظیم
راستی ما از امروز باید دوباره فازی تمرین بنویسیم و یه ذره هم برای دکتر مطلب آماده کنیم ان شاالله فردا هم می ریم جمکران جمعه هم ان شاالله می خواییم بریم کوه دو تا متن هم موظیم تایپ کنیم واسه همین چند روزی نیستیم . . . .
در پناه حق
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۳۰
معرفت جو