تفسیر محبت

سنگ نوشته

تفسیر محبت

سنگ نوشته

مشخصات بلاگ

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

عالم پرورش

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۰۶ ب.ظ

بسم الله

ادامه حرفا

. باید فضا را عوض کرد یعنی ما باید خود را به عالم پرورش بکشانیم و از عالم پرورش به علم، سیاست، خانواده،‌ اقتصاد و...  بپردازیم.

باید این گونه ورود کنیم آنوقت مطالب درست می شود. بحث را به اینجا رساندیم که گناه نکنیم. به عنوان این که گناه است نه به عنوان این که به طور مثال فلانی می گوید.

من از همین جا می توانم به خیلی جاها ورود کنم. چرا در سیاست دروغ نمی گویم؟ به رأی آوردن و مسئولیت دادن و ... کاری ندارم. دروغ نمی گویم چون دروغ گناه است. البته وقتی من دروغ نمی گویم عالم سیاستِ من هم سر و سامان پیدا می کند. چون پرورش است.

مثل درختی است که به آن آب بدهی و سامان پیدا کند. لازم نیست شما شاخه های آن را تنظیم کنید. به درخت آب می دهیم و خودش سامان پیدا می کند. چون در سرشت خودش شاخ و برگ نهفته است.

محل خروج شاخه هم مشخص است،‌لازم نیست من روی تنه ی درخت بنویسم محل خروج شاخه یا محل خروج برگ! در گلخانه که گل مصنوعی می سازند این کار را می کنند نه در عالم پرورش.

لذا من باید وظایفم را انجام دهم و آنچه را که پروردگار من گفته نمی توانی رها کنی،‌ آن را انجام دهم. چون بر من واجب کرده.

من از اینجا به هر عرصه ای که وارد شوم آن عرصه سر و سامان پیدا می کند. این عرصه وارد دستگاه پرورش می شود و چون وارد دستگاه پرورش شده به بار می نشیند. 

مثلا اگر من از اینجا وارد فضای فرهنگی شدم، خودِ من سر و سامان پیدا می کنم، کارم هم سامان پیدا می کند.

 ممکن است امسال میوه اش را نبینم مثل درخت گردو اما به وقت خودش که به بار نشست میوه هم می دهد. لذا ما در سنجش خودمان هم باید از همین جا و همین عرصه خود را بسنجیم.

چطور معلوم می شود من کج می روم یا راست؟ باید از همین زاویه ورود کنم. یعنی باید ببینم در مسیر بندگی هستم یا نه؟

فرض کنید قرار بوده من گناه نکنم. اگر دیدم که تلاش می کنم گناه نکنم یعنی دارم پیش می روم. نمی خواهد هیچ چیز دیگری ملاک قرار دهم. نه حالات، نه خواب و نه ... .

من وقتی می خواهم ببینم درست غذا می خورم یا نه، باید خودِ غذا خوردن را ببینم. اگر غذا خوردن من درست باشد یعنی خریدم درست باشد،‌درست پاک کنم، درست پخت کنم، درست در بشقاب بریزم، درست بجوم و فرو برم، بقیه اش دیگر با من نیست.

همین ها ملاک و میزان است.

در بحث های تربیتی انحراف بزرگی برایمان پیش آورده اند، مرتب به حالات، خواب ها، کرامات می نگریم. باید به خودِراه نگاه کنیم.

اگر من در گذشته پنج دقیقه مراقب بودم که گناه نکنم و حال یک ساعت، پس همین حد رشد کرده ام.

باید به خودِ راه توجه کرد. اگر در راه هستی پس داری جلو می روی. یعنی داری به مقصد نزدیک می شوی و به آن می رسی.

آن موقع بهار بوده و اینجا سرسبز بوده و اکنون پاییز است و اینجا خشک. این که تأثیری ندارد.

در نظام آموزشی هم همینطور است. وقتی درسی را خوب خوانده اید به این معناست که خوب درس را گوش می کنید، خوب کلاس می روید، خوب مطالعه می کنید، خوب می نویسید و ... . 

امتحان، سنجش واقعی نیست.


در پناه حق

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۲۳
معرفت جو