تفسیر محبت

سنگ نوشته

تفسیر محبت

سنگ نوشته

مشخصات بلاگ

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

پرواز گل

سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۰۲ ب.ظ

ههه . .. امروز یه رفیق یه گل بهمون داد . . . 

ولی می خوام فلسفه ی رفتار با گل رو بگم . . . 

می دونید اگه بخواییم یه گل رو برای روزگار مدید حفظش کنیم 

باید برعکس از یه جا آویزونش کنیم و خشکش کنیم . . . 


اگه بخوام قیداروار بنویسم . . . 

اگه دیدی روزگار برعکس از یه جا آویزونت کرده و داره خشکت می کنه . . . 

بدون تف به ریا تو گلی و می خواد برای یه عالمه وقت براش گل باشی . . .

چون دوست داره و دوست داره تو گل بمونی و پر پر نشی آویزونت کرده و داره خشکت می کنه . . . 


نمی دونم این که ما با یه گلی که یه روزی بالاخره می یاست از خاک جدا شه و برسه بدست ما

آیا این حرکت باهاش درسته یا نه؟

آیا باید بهش آب بدیم و بذاریم خاصیت گل بودنش رو حفظ کنه، سیر و حیات طبیعیش رو داشته باشه و یا نه 

از همون اول برای همیشگی شدنش خشکش کنیم؟ . . .

اصلا گل پرپر بالاخره عاقبتش چی می شه؟. . . .

یعنی هیچ جور دیگه ای نمی شه باهاش رفتار کرد؟ . . . 


می دونید همیشه ته دلم احساس می کنم گل خشک شده کنار دیوار 

مثه پرنده ی زنده ی تویه قفس می مونه 

ولی فرقش اینه که پرنده اگه آزاد بشه تو طبیعتش زنده بودن و پرواز کردنه 

ولی گل تو طبیعتش پرپر شدن و مردن . . . 

فک کنم گلای وحشی که تو دشت و صحران آخرش که پرپر می شن 

باد هر دفعه ای که می وزه یه گلبرگش رو به پرواز در می یاره و با خودش می بره . . . 

ولی اینکه به کجا می بره رو نمی دونم  . . . .


کلا خیلی از سیرها تو دنیا مثه زندگی گله . . . 

یعنی یه سری آدم موفق وجود دارن 

که یه دفعه شکوفا می شن 

و اگه بخوای هی از شکوفایی شون بگی 

تهش پرپر می شن . . . 

یکی از راهاش شاید همین برعکس کردن و خشک کردنشون باشه . . . 

چقدر خوبه گل کاکتوس هیچ وقت پرپر نمی شه . . . .اونم یه گله واسه خودش . . .


این گل موجود جالبیه . . . 

خشک کردنش یه داستان داره 

پرپر شدن و موندش هم یه داستان . . . .

ولی اینکه خدا به کدوم راضیه رو فک کنم 

به این که باد بیاد و یکی یکی گل برگاش رو با خودش به سرزمین ناآشنا ببره . . . 


ولی باز خدا علیمه 

ما که گل خودمون رو طبق سفارش رفیق نگه می داریم

ولی فعلا تو آب 

بعدا هم قرار نیست آویزونش کنیم و خشک 

نگهش می دارم ولی راه درست نگه داشتنش رو کشف می کنم ان شاء الله . . . . 

تهش اینه که گلبرگاش مهمون همیشگی سجاده ی جانمازمون شن البته باز هم ان شاء الله :) . . .


یه چیزی هم درباره ی ادبیات نوشتنمون فهمیدم 

و اون اینه که خیلی سرد می نویسم خیلی 

اصلا گرما و حرارت تو نوشته هام نیست 

آخه یکی که یه قلب گرم و تپنده داشته باشه می تونه گرم بنویسه و موندنی

ولی نوشته های ما مثه نسیم سردی می مونه که گذری روح آدما رو سرد می کنه و می لرزونه و میره . . . 

واسه همین هم هیچ وقت هیچ وقت موندگار نیست 


خلاصه اینکه فهمیدیم جزء نویسنده های خونسردیم 

و البتبع باید خواب زمستونی داشته باشیم :)

تازگی ها خیلی خوابمون می یاد خیلی . . .

فک کنم تو خونه ی خدا همش بخوابم . . . 

راستی دلم برای خونمون یه ذره شده . . . 

ولی آدم یا خونه ی خدا رو می خواد یا خونه ی خودش . . . 

امید است که تو اعتکاف این دو تا یکی شن . . .  


خدایا شکرت

در پناه حق 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۳۱
معرفت جو