تفسیر محبت

سنگ نوشته

تفسیر محبت

سنگ نوشته

مشخصات بلاگ

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

حضرت موسی (علیه السلام) جونم! نترس

يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۲۳ ق.ظ

عزیزم احساس می کنم شدم مثه یه بچه دو ساله که تازه مامان بابا گفتن یاد گرفته و همش داره مدام حرفای دلش را می زنه . . . .خدا عاقبت مخاطبین را به خیر کنه . . . 

بازم دلم می خواد از دوستی خدا بگم با حضرت موسی (علیه السلام) و باز هم از سوره ی عزیز طه . . . 

عزیزم . . . بعد از اون ماجرایی که گفتم، همون که خدا به حضرت موسی (علیه السلام) گفت عصاشون را بندازه و ایشون انداخت و عصا یه دفعه اژدها شد. . . .همون ماجرایی که توش حضرت موسی (علیه السلام) بدجوری ترسید . . . بعد از اون ماجرا خدا حواسش خیلی به حضرت موسی (علیه السلام) بود که دیگه ایشون را نترسونه همش بهشون می گفت موسی (علیه السلام) جونم یه دفعه نترسیا، من هستم، من خودم پیشتم، من خودم حواسم بهت هست، خیلی جالبه مستنداتش را آوردم . . . خدا چه قدر براش مهمه که دوستای عزیزش را نترسونه . . . عزیز دلم . . . 

اولین نترسی را خدا موقع همون گرفتن عصا به حضرت موسی (علیه السلام) می گه وقتی که حضرت ترسشون را تو عمل نشون می دن و می خوان فرار کنن . . . "قال خذها و لا تخف سنعیدها سیرتها الاولی" آیه 21

دومین نترسی را خدا وقتی به حضرت موسی (علیه السلام) می گه که ایشون این دفعه به زبون ترسشون را می یارن و  می گن خدا جونم ما می ترسیم فرعون طغیان کنه و خدا می گه . . . "قال لا تخافا اننی معکما اسمع و اری" . . . یعنی جوش نزنید من، خود من همراه شما هستم و دارم ماجرا را می شنوم و می بینم . . . . آیه 46

سومین نترسی را خدا وقتی به ایشون می گه که این دفعه نه حضرت ترسشون را تو عمل نشون می دن و نه به زبون می گن فقط تو دلشون هنوز می ترسن تو آیه اومده "فاوجس فی نفسه خیفه موسی" یعنی حضرت موسی (علیه السلام) در نفس خودشون احساس ترس کردن آخه این دفعه می ترسیدن ساحرا علمشون بیشتر باشه و برنده شن، این دفعه خدا بهشون می گه "قلنا لا تخف انک انت الاعلی" آیه 68، خیلی جالبه تو اولیه خدا برای اینکه حضرت موسی (علیه السلام) نترسن می گفت جوش نزن من هستم ولی حالا دیگه که خود حضرت به روی خودشون نمی یارن خدا می گه نترس عزیزم تو از اونا برتری یعنی هم خود حضرت موسی (علیه السلام) الان ساخته شده و هم خدا می خواد بگه من قبولت دارم عزیز دل . . . . 

چهارمین نترس را خدا وقتی می گه که حضرت حتی تو دلشون هم شاید نمی ترسیدن و از این به بعد خدا به خاطر تداوم دوستیشون و دل نگرانیشون به حضرت می گفتن عزیزم نترس . . . ولی این دفعه فقط نمی گن نترس بلکه می گن نترس و بیمناک هم نشو . . . "و لقد اوحینا الی موسی ان اسر بعبادی فاضرب لهم طریقا فی البحر یبسا لا تخاف درکا و لا تخشی"، آیه 77

جالبه حضرت موسی (علیه السلام) هم برای این که به خدا اعتماد پیدا کنن و نترسن خدا دستشون را گرفته و کم کم ترس را از دلشون برده اول بهشون گفته منشأ و مظهر همه ی ترسا خودمم و من که این قدر دوستت دارم حواسم بهت هست نترس، اول یه اژدها به ایشون نشون دادن و ایشون فرار کردن چون با ترس ذات مواجه بودن بعدش فرستادنشون پیش نمونه ی یه اژدها، فرعون را می گم و ایشون  این دفعه ترسشون را به زبون آوردن چون با ترس عدم قدرت و ضعف مواجه بودن بعدش تو دلشون ترسیدن چون با ترس نادانی و بی علمی مواجه بودن و آخرش هم دیگه نترسیدن چون خدا را داشتن یعنی هم به ذات خدا وصل بودن هم به قدرتشون و هم به علمشون و کسی که به خدا اعتماد کامل داشته باشه دیگه از هیچی نمی ترسه . . . جالبه خدا حضرت موسی (علیه السلام) را جالب تربیت کردن یعنی کم کم تو زمینه های مختلف اعتماد ایشون را جلب کردن هم تو ذات، هم تو قدرت و هم تو علم . . . 

منم دلم می خواد با خدا دوست شم و بهشون اعتماد کنم . . . .

در پناه حق 



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۰۸
معرفت جو