تفسیر محبت

سنگ نوشته

تفسیر محبت

سنگ نوشته

مشخصات بلاگ

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۸۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

ما این شعر را خیلی دوست داریم:  به خصوص وقتی می گه من ناقابل به تو دل بستم . . . 

همه جا بروم  به بهانه تو

که مگر برسم در خانه تو

همه جا دنبال تو می گردم

که تویی درمان هم دردم

یا اباصالح مددی مولا

نشوم به جز از تو گدای کسی

که تو لیلای من مجنونی

همه هست من دلخونی

یا ابا صالح مددی مولا

اگرم نبود دل لایق تو 

نظری که دلم شده عاشق تو

به خدا هستی همه هستم

به تو دل بستم به تو دل بستم

یا ابا صالح مددی مولا

دل خود زده ام گره بر در تو 

چه شود که رسم بر محضر تو

من ناقابل به تو دل بستم

نکشی دامن خود از دستمم

یا اباصالح مددی مولا

همه جا بروم به بهانه تو 

که مگر برسم در خانه تو

همه جا دنبال تو می گردم

که تویی درمان همه دردم 

یا اباصالح مددی مولا

اگرم نبود دل لایق تو 

نظری که دلم شده عاشق تو 

به خدا هستی همه هستم

به تو دل بستم به تو دل بستم

یا اباصالح مددی مولا

دل خود زده ام گره بر در تو 

چه شود که رسم بر محضر تو

من ناقابل به تو دل بستم

نکشی دامان خود از دستم

یا اباصالح مددی مولا


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۲۴
معرفت جو

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر تمام برآب نشینان

ما هر از چندگاهی باید حواسمون به این جا باشه، باید یه گفتمانی با بر آب نشینان داشته باشیم و باهاشون تجدید عهد کنیم و اتمام حجت. 

می دونید تنها کسی می تونه به این جا دسترسی داشته باشه که قایقی برای خودش ساخته باشه و دلش را به دریا بزنه . . . 

روی یه تشت آب شاید بشه یه قایق کاغذی را انداخت، روی رود یه قایق چوبی، روی دریاچه قایق محکم تر و روی دریا و اقیانوس و برای سفرهای طولانی مدت شاید به یه کشتی احتیاج داشت . . . .

می دونید کسایی که قایق دلشون را روی این آب آوردن باید خیلی حواسشون باشه چون شاید قایقشون کشتی باشه و اصلا تو تشت آب جا نشه و یا توی رود و دریاچه به گل بشینه و یا اگه قایقشون کاغذی باشه و این جا رود شاید همون اول غرق شن . . . .خلاصه حواستون به جنس و ابعاد قایقتون باشه تا خدایی نکرده همون اول کار تو گل گیر نکنید و یا . . . 

و اما روی صحبت من با اون دسته از مخاطبینیه که سوار قایق ما شدن سوار خود قایق ما (رفقا را می گیم :) می دونید که :)). . . .

اینکه الان ما تو تشتیم، تو رودیم، تو دریاچه ایم و یا تو دریا را نمی دونم ولی مقصد اقیانوسه . . . .

راه طولانیه و خطرناک شاید تا وقتی تو رود باشیم قرار باشه از آبشارهایی بگذریم و یا وقتی رسیدیم به دریا اون جا معلوم نیست همیشه وضعیت جو و آب و هوا چه شکلی باشه شاید گاهی طوفانی باشه گاهی کشتی مون غرق شه و مجبور شیم از اول بسازیم و یا شاید گاهی برای تعویض وسیله مثلا از قایق به کشتی مجبور باشیم مدتی را تو ساحل توقف کنیم تا وسیله ی جدید را بسازیم . . . یا وسیله ی جدید را بخریم . . . 

تازه مقصد ما اقیانوسه یه اقیانوس که توش جزایر ناشناخته است جزایری که ان شاء الله قراره خودمون کشفش کنیم . . . شاید توی راه رسیدن به اون جزایر مه باشه گاهی شاید به جاهایی برسیم که صخره های عظیمی تو راه باشه و مجبور باشیم خوب سکان داری کنیم و ملوان خوبی باشیم . . . .گاهی شاید بریم و وسط یخ های قطبی گیر کنیم . . . .

خلاصه دوست داریم بر این آب هم با بیم و امید قایق سواری کنید و حواستون به همه چی باشه . . . . بالاخره ملوان ما دوست نداره ساکنین کشتی اش غرق شن . . . 

ولی تنها خبر خوشی که می تونم بهتون بدم اینه که ما یه راهنما داریم و اون یه کتابیه که خیلی عزیزه یعنی از وقتی دوست ما شده در بدترین شرایط هم حواسش به ما بوده البته خدا خودش ما را با اون دوست کرد . . .این کتاب یه خواهر و برادری هم داره که خواهرش حرفای یه امامی که من عاشقشونم را به ما می گن. امام سجاد (علیه السلام) را می گم امامی که با تمام وجود و از ته دلشون با خدا حرف می زنن و به ما یاد می دن این جوری ناز خدا را بخریم و برادرشون نهج البلاغه که توی اون امام علی (علیه السلام) با صلابت هر چه تمام تر حرف می زنن و عقال و پایبند راه ما هستن و نمی ذارن از جاده خارج شیم و همچنین یه کودک عزیز داریم که یه جورایی ارتباط مستقیم با ملوان داره یعنی اون بالای کشتی بهش چی می گن؟ روی اون وای میسته و با دوربین نگاه می کنه و به ملوان می گه راست و چپ بره و یا از جزایر ناشناخته ما را با خبر می کنه . . .

خلاصه اندوخته های ما این چیزهای با ارزشه البته تازه فهمیدیم نماز چیه و با اون ارتباط مستقیم با خدا برقرار می کنیم و مدام می گیم اهدنا صراط المستقیم . . . .

خلاصه اینم وصف بر آب و اندوخته هاش . . . شاید بهتر باشه یه مدت ما بریم . . . آخه به ساحل رسیدیم و باید وسیله ی جدید بسازیم . . . دوست دارم کتاب المراقبات حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی را بخونم . . . ما کتاب رساله ی لقاء الله و آداب الصلاه امام (ره) را تف به ریا خوندیم اصلا کتابای سخت و نامفهومی نیستن به خصوص کتاب رساله ی لقاء الله خیلی خودمونیه خیلی . . . حاج میرزا خیلی روون و خودمونی توش حرف می زنن خیلی. مثلا می گن خجالت نمی کشی با دوستت که حرف می زنی این قدر بهش توجه می کنی و روت را بر نمی گردونی چون می ترسی ناراحت شه اون وقت چرا با خدا این جوری حرف نمی زنی و هی تو نماز روت را بر می گردونی به حرف زدنت توجه نمی کنی . . . آداب اصلاه امام (ره) ادبیاتش ثقیله ولی امام (ره) چون با محبت توش حرف زدن خیلی به دل می شینه البته دوست دارم اسرار الصلاه حاج میرزا را هم بخونم ولی سال حماسه اقتصادیه از طرفی ایام امتحانات هم نزدیک شده و  فعلا ترجیح می دیم همون المراقبات را بخونیم البته فعلا دوست داریم بخونیم خدا کمک کنه بریم بگیریمش . . .

خلاصه ما فعلا در ساحلیم تا ببینیم چی می شه . . . (البته قول نمی دم این جا چیزی ننویسم ما را که می شناسید :))

در پناه حق

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۲۳
معرفت جو

امروز وقت نشد فک کنیم :(

فقط همین که گویا چشمه بعد از مدتی فرسایش ممکنه به چاه تبدیل شه و فرق چشمه و چاه خیلیه برای دست یابی به آب چشمه راحت می تونی بری سراغش ولی آب چاه دسترسی بهش راحت نیست و یا باید از چاه بری پایین و یا یه سطلل بندازی توش و سطل سطل آب برداری درسته که از چشمه با کف دست شاید آب برداری ولی از آب چاه با سطل ولی من صفای چشمه را ترجیح می دم به آب چاه آخه زلال بودن چشمه را می شه دید تازه اگه چاهش چاه مهمی نباشه ممکنه خاک روش رو بگیره و دیگه هیچ کی پی بوجود چاه نبره و ازش استفاده نکنه ولی چشمه هم شناساییش راحت تره هم استفاده ازش خلاصه ما دوست داریم چشمه ها هیچ وقت چاه نشن . . .

......................................................................................................................

در مورد گراف هم یه نکته جالبه و اون عدد همبند رأسی و عدد همبند یالیه بعضی از انسان ها و یا جایگاه ها مثه رأس برشی می مونن یعنی یه رأس مرکزی ممکنه باعث همبند شدن چندتا مؤلفه شه و وقتی اون رآس را برداری گرافت ناهمبند شه و یه عالمه مؤلفه داشته باشه، شاید جایگاه امام خمینی (ره) تو همین مایه ها بوده و احزاب مؤلفه هاش بودن نمی دونیم خلاصه این رأس برشی خیلی مهمه تازه جالبه رأسایی که تو گوشه ان شاید اگر برداشته بشن مهم نباشه یعنی همبندی به ناهمبندی تبدیل نشه ولی رأسی که وسطه خیلی اهمیت داره . . . رأسی که باعث پیوند قلوب چندتا مؤلفه است خیلی مهمه . . . . 

.......................................................................................................................

مورچه خلقت عظیمی داره واقعا باید روش کار بشه، با جثه ی کوچیکش وسیله ای چند برابر قیافش بر می داره تازه صداش هم زیره و فرکانسش زیاده یعنی خیلی انرژی داره کلا علاوه بر انرژی هسته ای فک کنم به انرژی مورچه هم باید فک کرد شاید توش یه فعل و انفعالات هسته ای صورت می گیره :)

.............................................................................................................................

یه چیز مهم را وقتی به بچه می دی باید چهار چشمی حواست بعش باشه تا زمینش نزنه آخه برای بچه که اصلا مهم نیست گاهی اون چیز مهم را می ده و یه چیز پیش پا افتاده می گیره مثلا گوشی می ده و جاش خودکار می گیره عزیزم نمی دونم خدا وقتی یه چیز مهم به ما می ده هم همین قدر حواسش هست که ما چه جوری با اون برخورد می کنیم . . .. .

....................................................................................................

عزیزم وقتی خدا می بینه بندش یه چی را یادش می ره خودش را به بندش نشون می ده تا بهش یادآوری کنه ولی زیاد به بندش نزدیک نمی شه تا اون مجبور بشه معذرت خواهی کنه و خودش را خطاکار ببینه منم دلم خواست . . . 

....................................................................................................

امروز برام جالب بود یه چیزایی که برای من این قدر ارزشه تو دیالوگ های آدم مقابلم بی ارزش که نه ولی کم ارزش بود حیف که خدا خودش دیالوگ ها را می گه وگرنه دوست داشتم حساب اون بنده خدا را می رسیدم یعنی یه دیالوگی گفت که بدجوری دلم شکست صاف گفتن مطمئنی خودت تو تصمیم گیری داناتر از عزیزات نیستی یعنی می خواستم یه چی بهشون بگم ولی زبان به کام گرفتیم و شرح ماوقع دادیم و گفتیم اون عزیزان چه قدر برامون عزیزن و بهشون اعتماد داریم هر چی داریم از اونا داریم ولی خیلی از بازیگرای نقشا نمی دونن هر چی دارن از عزیزانشون دارن .. . .ولی الحمدلله ما این نقشا و ارزششون را خدا خیلی شفاف برامون توضیح داده و گفته هر چی داری بابت اوناست. 

...................................................................................................

هههه . . . امروز یه در باطن دار دیدم یه در سنتی مدرن :) در مدرسه . . . را می گم این قدر باحال بود اولا چوبی بود و روش جای دو تا ضربه زدن داشت یکی برای خانوما و یکی برای آقایون . . . جالبه همون در چشم مخفی داشت برای دیدن آدمای بیرون . . . و جاتون خالی همون در جای اثر انگشت داشت مثه شرکتا برای ورود افراد خاص . . . .یعنی در سنتی مدرن که می گن یعنی این در . . . .


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۲۵
معرفت جو