بسم الله
وقتی می خواییم بریم خرید شاید پول داشته باشیم
ولی مقداری که فروشنده می خواد رو به صورت خرد نداشته باشیم
در این جور مواقعی هست که این جور پول داشتنی به درد خریدار نمی خوره
مثلا اسکناس 5000 تومانی داریم ولی پرینت 200 تومن میشه و خریدار ناراضی
ارائه شنبه ما هم همین شکلی بود استاد ارائه 200 تومنی می خواست ولی ما نمی تونستیم 5000 رو خرد کنیم
.
.
.
و در نهایت استاد ناراضی
سیستم دانشکده مون واقعا برام جالبه و ارتباطش با صنعت
نمی دونم تا کی می خواییم مقاله و کار علمی کنیم پشت هم و اصلا این دارو رو تزریق بیمار و صنعت نکنیم
استاد ما می گه پروژه تو در حد کار کارشناسی نه کار کارشناسی ارشد
سؤال بنده این هست که اگر در حد کار کارشناسی و این قدر ریز می بینیدش چرا مشکل اصلی کشور
چرا هنوز هم سر میوه ی دم عید موجودی کم می یاریم چرا موز امروز کیلویی 4000 تومن فردا کیلویی 5000 تومن
اینا همه سؤال هست و باز هم سؤال اینکه کشف کره ی مریخ تا وقتی که انسان وجود نداره برای زندگی در اون
تا وقتی که حواس مون به همین زمین خودومون هم نیست به چه دردی می خوره
به مقاله نوشتن و نوشتن و نوشتن و کار علمی کردن می گن کار در حد کارشناسی ارشد و واقع نگری
به زدن این علم به صنعت می گن کار آسون در حد کارشناسی و گاهی آرمان گرایی
واقعا طرز نگاه انسان ها به دانشگاه و رابطه اون با صنعت برام جالبه
...............................
چیز دیگه ای که جالبه این هست که برای گذر از خیابون از چشم استفاده می کنیم
و هیچ مهندسی رو ندیدم که بشینه سر خیابون مدل بنویسه و سرعت نسبی حساب کنه و این جوری از خیابون رد شه
ولی در مورد مسائل دیگه باز هم می شینه مدل می نویسه و اگر کسی بخواد با چشم رد شه کار اون رو ساده می دونه
قبول ساده ولی آیا همیشه برای آب خوردن باید تعداد ملوکول ها و زاویه بین ساعد و بازرو رو بدونیم یا گاهی آب خوردن به شیوه ساده تر هم هست
کلا بشر موجود جالبیه
خودش برای خودش مسئله می سازه
خودش مسائلش رو پیچیده می کنه و بعدش هم برای حلش کلی مکافات می کشه
.
.
جوری که گاهی آب خوردن یادش میره و آب خوردن رو امری ساده می بینه :)
خدا ما رو به راه راست هدایت کنه
پیوست: البته باز هم قصد جسارت و تحقیر ارائه های بقیه عزیزان رو ندارم و کار بقیه بسی باارزش هست صرفا یک تلنگر بود
یاحق